شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آمدی رویای من تعبیر شدعشق پیش روی من تصویر شد آمدی و زادگاه عشق منفصل "تابستان " و ماه تیر شد....
این روز ها حالم عجیب خوب است طوری که با کوچک ترین چیزی از ته دل میخندم و شادی میکنم و از خدا میخواهم که این حال خوب را در من دایمی کند و از او به خاطر حال خوب امروزم سپاسگزارم...این روز ها من خیلی چیز ها را یافتم مثلا حال خوبم را خنده ی از ته دل را شادمانی بی دلیل را و نعمت هایی که داشتمو نادیده گرفتم...این روز ها عزمم را جزم کردم که به معنای واقعی کلمه انطور که دوست دارم زندگی کنم رویا بسازم و معجزه ها را باور کنم چون حال دلم را عجیب خوب میکنند ...
پیش از این بیشتر دوستم داشتیحرف میزدیلب هایت با خندیدن مهربان بودو آغوشت می توانست باغ های خشکیده را سبز کند...حالا اما از روزهای گذشته کمرنگ تریحرف نمیزنیدستت از دستم عبور می کنددر واقعیت ترکم میکنیدر خواب ترکم میکنیدر رویا ترکم می کنیتو را ندارم...غمگین ترین جای قصه همینجاسترویایی که به واقعیت نرسد کم کم محو میشودهوا سرد است...پنجره را ببندبگو وقتی به تو فکر می کنم کسی صدایم نزندای...
هر چقدر هم دنبال کردن آن دشوار باشد، همیشه باید رویایی که در روز اول دیدید را داشته باشید. این شما را با انگیزه نگه می دارد و نجاتتان می دهد....
شاید از واقعیت خسته بشی اما از رویا هرگز...
عشق یعنی دیدنی با چشم ترعشق یعنی یاد یک رویای نرمعشق یعنی آخر خط بهشتعشق یعنی آبی یه بی انتهاعشق یعنی کوله باری از نیازعشق یعنی یک شب پر رمز و رازعشق یعنی بوسه ای از راه دورعشق یعنی چون محمد پا به راهعشق یعنی همچو یوسف قعر چاهعشق یعنی خواب من با یک خیالعشق یعنی چشمه آب زلالعشق یعنی دیدنی با چشم تر...
رویایی فراتر از یک بوسه می خواهم فراتر از آغوش فراتر از عشق اصلا من خودِ تو را می خواهم که هم عشقی هم آغوش هم بوسه ای داغ برلبهای.. پر از التهاب من من خودِ خود تو را می خواهم.️️️...
ادما وقتی بهشون ثابت کنی عاشقشونی تغییر میکنن، بعضی ها میشن معشوق بعضی ها میشن رویا...
به انتهاى گذشته نگاه کن ، یه رویاست همیشه یه رویا بوده زندگى ادامه داره...
میخوای چه کسی بشی!چه کاری رو انجام بدی! و به کجا برسی!دوست منباید تصویر ساز باشیباید رویا در سر داشته باشی،چند سال آینده رو در نظر بگیرو تصور کن که به همه خواسته هات، به همه آرزوهات رسیدیتصور کن زندگی آینده ت چه ویژگی هایی دارهو همینطور شغل و میزان درآمد و جایگاه اجتماعیت و ...بعد برگرد به زمان فعلیبه این فکر کن که چه کارهایی رومیتونی انجام بدی تاموانع رو برداری تا به مشکلات غلبه کنیتا مسئله ها رو حل کنی و سریع ترب...
میخوای موفق بشی؟فاصله بگیر از اندیشه های دوردر رویا باشو خواب های بزرگ ببینباید امکانات نامحدود رو لمس کنیو از سر راهت برداریهمه باورهای منفی رو،مثل همه شاعرهامثل همه هنرمندهاپرواز کن به آسمان ها...
فقط یک چیز است که دستیابی به رویا را غیر ممکن می سازد: ترس از شکست خوردن....
موسیقی مثل رویا است. رویایی که من نمی توانم بشنوم....
من لباس طراحی نمی کنم، من رویاها را طراحی می کنم....
دل بسته به سکه های قلک بودیم...دنبال بهانه های کوچک بودیمرویای بزرگ تر شدن خوب نبود ؛ای کاش تمام عمرکودک بودیم!....
ولی تو باید هر آنچه رو که رویاشو داری انجام بدی، حتی زمانیکه ترسیده ای...
ماه من شب ها در رویادر خوابتو را در آغوش میگیرممیدانم تمام دنیا به من حسادت میکنناما باز هم تو را سخت تو را عاشقانهتو را تا ابددر خیالمسخت در آغوش میگیرم ️️️...
بهترین شناگرم که باشییک شب تو رویایٍ یک نفر غرق میشی !...
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیداررویای قشنگیست اما شدنی نیست...
یک رویا می تواند قوی تر از هزار واقعیت باشد....
به سال ها بعد فکر می کنم!به زیبایی سپیدی موهایمان.میدانستی؟پیر شدن کنار تو چقدر می چسبد!؟اینکه دستانم بلرزند،پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،و کنارت بنشینم و بی اختیار سنگینیِ سرم را روی شانه هایت رها کنم!خوابم ببرد.و رویای آن روزی را ببینمکه برای اولین بار گفته ام،دوستت دارم.و تو خندیدی...️️️️...
زندگی من یک رویا بوده است. اگر کسی داستانی راجع به آن می نوشت، کمی غیرواقعی به نظر می رسید. من احتمالا خودم این داستان را می خواندم و می گفتم، نه، این ممکن نیست....
رویاها رایگان هستند، ولی مسیر تحقق آن ها اینطور نیست. باید برای رویای خود تلاش کنید....
رویایت هر چه باشد، هر پول اضافه ای که داری باید صرف آن شود....
من هم رویاهایی داشته ام و هم کابوس هایی داشته ام، ولی به دلیل رویاهایم بر کابوس هایم غلبه کرده ام....
آدمی که غرق شود قطعا می میردچه در دریاچه در رویا.......
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیفتدرویا ببارددختران برقصندقند باشدبوسه باشدخدا بخندد به خاطر ماما که کارى نکرده ایم...
سَر بر سَر ولب بر لب وآغوش تو ای یار️رویای منِ عاشقِ دیوانه همین است!...
- من و خیالِ تو ؛موسیقیِ ملایمرویاپروازچشم هایم را بسته املبخندی نشسته بر کنجِ لبانم...شاید رهگذرانِ دیوانه ام پندارندبی خیالِ نگاه و پندارِ آنهامن دوست دارم به تو فکر کنم......
در جیبهایت یک مُشت امید بریزاز چوب لباس چند رویا بردارروی گلدان زندگیات آبی بپاشو کفش همت بپوش!باقی درست خواهد شد؛خدا هست،خورشید هست،امید هست......
دوست داشتن را در چشمی بجویکه حتی وقتی بسته است ،رویای تو را ببیند ......
زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری...
می دانستم رویا بودمن و تو ؟بعید بود آنهمه خوشبختیحتی در تصور خدا هم نبودحق داشت که بر آورده نکرد.....
همیشه افراد ساکت را دوست داشته ام، هیچ وقت نمی فهمی در حال رقصیدن در رویای خویش اند یا سنگینی بار هستی را به دوش می کشند!...
ای گمشده در رویا جادو کن و پیدا شومن تشنه ی دیدارم آغوش مهیا شو...
خیلی تورو دوست دارمبا تو شبیه یه رویاست بیشتر از این حرفاستحسی که بهت دارم...
هیچ مرزی برای رویا هایت وجود نداردپس رویایی ترین سال را برایت آرزو می کنم.سال نو میلادی۲۰۲۰ مبارک...
رویای غیر ممکن ها نام مخصوصی دارد که به آن امیدمی گوییم...
یه روزی دست خودمو میگیرم میبرمش یه جایی که هیچکس اذیتش نکنه...
یجوری توی رویاهاتون زندگی نکنین اگه یه روزی قصد برگشتن به زندگی واقعی رو داشتین چیزی جز یه مشت خاطره از اینور اونور براتون نمونده باشه...
توخواب یا رویا :بپری بغلش بوسش کنیهیچوقت بهش نمیرسیم...
مامان! کلافه اَم تک و تنها، بدونِ توشاید خبر رسیده به گوشَت از این و آن امشب اگر دوباره به رؤیام آمدی دیگر نرو، تو را به خداااا پیشِ من بمان...
رویاهای من مثل نقاشیه بچه پنج سالس که هیشکی نمیتونه مفهوم اصلیش و درک کنه :)...
رویاهای غیرممکن اسم خاصی دارد که به آن امید میگوییم !...
ای رویای سپپده دمانبی تو هیچمبا من بمانیبه مرگ خوش می پیچم!بسان رویش ریشه در بهاران...
رویا های گرداوری شده ی گُل را به کندو می برند زنبورهای عسل...
عشق رویایی بودکه با حرف هایمدر تمام باورها نشستو من عاشق راتا آخرین اتفاق عاشقیکه مردن بود کشاندبرای دوست داشتن تومن از خودم گذشته امو به انتهای خودم رسیده امرویایی نمانده که حس های مراقلقلک نداده باشدلحظه ای نمانده که مرافدای لبخند تو نکرده باشدتصمیم خودم را گرفته امبه روزگار بت پرستی باز می گردمچون هیچ خدایی نمی تواندلذت پرستیدن تو رادر من بوجود آورد...
وقتی رفیقی غیرِ سایه پا به پامون نیستوقتی تصور کردنِ خوشبختی آسون نیست .باید چه جوری جاده های رفته رُ برگشت؟باید کجای زندگی دنبالِ رویا گَشت؟...
چشم باز کن به عشق توروز دیگری را آغاز کرده ام بتاب بر منطلوع کنتا رویاهای نیمه شبمدر آغوشِ گرم تو تعبیر شوند......
رفیق...بیا برویمبه سرزمینِ بیخیالی..و ساعت هایِ زندگیمان را به وقتِ بی تفاوتی بگذرانیم؛بیا پشتِ غم ها بایستیم و سرزده به دنیایِ خنده ها سرک بکشیم؛با چشمکِ ستاره ها برقصیمو ناخن هایمان را با حنایِ زندگی رنگ کنیم؛پشتِ پا بزنیم به هرچه ضدحال و بدبیاری ست و با لباس هایِ بچگانه یِ پشتِ ویترینِ مغازه ها، رویا ببافیم...پیراشکی هایِ تپل را با لذت گاز بزنیم و گوشِ خیابان را با قهقهه هایمان کر کنیم...بیا دستم را بگیر رفیق، تا به زندگی...