دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
نوبت آمدن جمعه موعودت نیست؟ شور تلخی به دل منتظرم میریزد...
رفتیدور شدیدیر شدنیامدیهنوز چشم انتظارم....
تومیتوانی نیایی..!ولی من نمیتوانم منتظرت نباشم......
رفت، به گمانم کسی منتظرش بود که اینگونه مرا زود رها کرد...
کافه ای کنجِ دلم ساخته ام، منتظرتسال ها خیره به در، چشم به راهت بودم...
گرچه در ظاهر بود وصل دل و دلبر محاللیک من منتظر پا در میانی تو هستم یا رضا......
من همونیم که هر کی پی ام میده ده ثانیه نگذشته جواب میدمولی ساعت ها منتظر جواب میمونم...
در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیمتا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم: «مستقیم...
تمام گنجشکان شهر،منتظر باز شدن چشمانت هستند!می شود پروازشان را به تاخیر نیندازی؟...
قانون انتظار میگه :منتظر هرچى باشىوارد زندگیت میشهپس دائم با خودت تکرار کنمن امروزمنتظر عالى ترین اتفاق ها هستم ......
نباید منتظر ماند ...باید از آنچه که داریم لذت ببریم نه آنچه آرزویش را داریم !...
انتقامچیز قشنگى نیستمن منتظر میمونم تا پشیمون بشىپشیمونیتو ببینم قشنگتره...
منتظر هیچ آدمی نباشفقط تویی که میتونی واسه خودتحالِ خوب بسازی......
حس خیلی خوبیه آدم یه نفر و داشته باشه که منتظرش باشهمن امروز تجربه کردمتو دستشویی عمومی بودم یارو هی در میزد آقا منتظریما...حس قشنگی بود...
انتقام چیز قشنگی نیست ،من منتظر میمونم تا پشیمون بشی،پشیمونیتو ببینم قشنگ تره......
عجله کردیم زود بزرگ شدیم!آن بالاهیچمیوهایروی ِ هیچ شاخهایمنتظر ِ دستان ِ رسیدهی ما نبود......
حرفی بزن به لهجهی باران که مدتیستاین بغض کهنه منتظر یک اشاره است...
دقیقه به دقیقه قفل گوشی تلفن هایمانرا باز و بسته می کنیم!ولی به اطرافیانمانوانمود می کنیمداریم ساعت چک میکنیممنتظریم...می فهمی؟!....
روز و شب منتظری هفته به آخر برسد !پس چه دردیست که هر جمعه دلت می گیرد ؟...
نباید منتظر ماند ،باید از آنچه که داریم لذت ببریم نه آنچه آرزویش را داریم...
بگذار نقش هایمان راجا به جا کنیمتو منتظر بمانمن بر نمی گردم...!...
هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهیچشم بر در بُوَد و دلبر او دیر کند ....
حال من حال اسیریست که هنگام فراریادش آمد که کسی منتظرش نیست نرفت...
نه دوری که منتظرت باشمو نه نزدیک که به آغوشت کشمنه از آنِ منی که قلبم تسکین گیردو نه از تو بی نصیبم که فراموشت کنمتو در میانِ همه چیزی!!!!!...
تا حالا قلعه ی بی حفاظ و محافظ دیدی عزیزجانم!!! از وقتی دلم پی نگاهت رفته مثل قلعه ی بی محافظم و منتظرم بیای که فتحم کنی.. از این ساده تر مگه کاری هم هست...