شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
کوههای عظیم پر از چشمه اند و قلبهای بزرگ پر از اشک...
گاهی می اندیشم درختی که تنها بالای کوه زندگی می کندچرا از جنگل فرار کرده !...
بیستوناز آن وقت نام گرفت کوهکه تکیه به عشقِ شیرین نداشت فرهاد....!...
و فاصلهکوه در قابِ پنجره ، جا می کند...!...
کوه ها از ابتدا کوه نبودندآدم هایی بودند که بعد از به هم رسیدنسنگ شدند...
دردِ دل کن که نماند به دلت دلتنگیکوه هم در فوران است به آن دل سنگی...
ای کوه در بلندی نامت بمان، ولییک روز زیر چشم تو هم رود می کشند...
برخی از الفاظ در لَفافه معنای عجیبی می دهنددهخدا یادش نبوده کوه را باید برادر می نگاشت...
اگر دنیا به تو پُشت کردهنگران نباش رفیق جانمن مثلِ کوه پُشتِ توام...
گفته ام بارها و میگویمبی وجودش حیات مکروه استهمه عمر تکیه گاهم بودپدرم نام کوچکش کوه است...
من نمی دانم چه چیزی پایبندم کرده استکوه اگر پا داشت تا حالا از اینجا رفته بود...
هیچ چیز به اندازه ی یک کوه شبیه پدر نیست...
تیشه را انداختم...از کوه برگشتم به شهردلقکی گشتم که مشهور است شیرین کاری اش...
بابا جانم دریا و کوه هم شما را یادم میاره چون دلتون یه دریاس و مثل کوه با عظمتیروزتون مبارک تکیه گاه همیشگی من...
هر گاه که احساس کردم نیازمند پشتیبانی چون کوه هستم به یاد نعمت خوب خدا، پدر افتادم....
یک کوه پیر منفعل شدکه از یائسگی گذشته بودتو را فتح کردیا تو او رانمیدانمبه ھر حال یک پرچم سفید چون موی تو...در قله باد می خورد...
بوسه برفکوه رابه هم ریختبوسه بارانزمین را غرق کردتو بیرون نیابرف و باران رابه گردن تو می اندازند ! ......
گفته ام بارها و میگویمبی وجودش حیات مکروه استهمه ی عمر تکیه گاهم بودپدرم نام کوچکش کوه استتولدت مبارک بابای خوبم...
ما آذر ماهی هاوقتی تمام دردهای دنیا روی شونه هایمانکوه میشودما به پهنای تمام کوه پایه هالبخند مزنیم...
کوه من گریه نمیکرد و نمیدانستم کوه ها اشک ندارند،فرو میریزند...
دهقان عاشق! کوه اگر این بار ریزش کردپیراهنت را در نیاور؛ قصه تکراریست!...
اگر چه قافله سالار کاروان شدهایخبررسیده که هم دست یاغیان شدهایقرار بود که چون کوه پشت من باشیولی عمیقترین درهی جهان شدهای......
عجب حوصله ای عجب اندو هی عجب پیر شده است کوه...
ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه دادمن چه بی شرمم که دارم ترزبانی می کنم...
تو مرده ای و مرگت کوهی استکه هر چه بر آن خاک می ریزم بزرگتر می شود...
زیباترین جاده ها در دل سخت ترین کوها به وجود می آیند و صبورترین و مهربانترین آدمها در دل سخت ترین مشکلات...
به همین زودیهمه چیزتمام میشودواین چشمه بیقرارکه ازبالای کوه سرازیراستدرآغوش دریاآرام میگیرد....
هر که در عشقسر از قله بر آرد هنر استهمه تا دامنه کوه تحمل دارند...
سخت است...کوه درد باشی و دیگران...به آرامش ظاهرت حسادت کنند...!!...
من و تو کوه شدیم و نمیرسیم به هم...
هیچ چیز به اندازه یک کوهشبیه پدر نیست...
تکاندن علف از شانه های کوه ستآن چه را که دیدگان من می جویدیا گل سرخی که هرگزرنگ مزار نخواهند دیدچرا این قدر دلم نمی آید نخواهمت؟...