متن پرواز روح
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پرواز روح
دلا، به دلی، دل مبند
و دلت را به دل خویش ببند
برو آنجا که سادگی صادق قلبت
را خریداری هست
برو آنجا در امتداد درختان سترگ
و سرسبز تناور
خود را گره زن به خاک، سبز برگ، صورتی گل
و تمام عطر سرخ فضای
پرواز ماهیان لاجوردی حوض
به...
آن هوا نیست،
این آخرین نفسهای گل سرخ است!
آن باران نیست،
این اشکهای در هم آمیختهی کودکی خوابیده در گهواره و
پیری نشسته بر لب قبر است.
این برف نیست،
آن بال پروانههای پر کنده شده است!
این تگرگ نیست،
آن سر سپید کبوتریست
که سرزمین تنش را رها...
همین دیدن آفتاب کافیست
و بوی خیسِ بالِ گنجشکان،
وقتی پرواز در دلشان اتفاق میافتد.
میان کتابهایی که هنوز
تو را
نگفتهاند.
تمام دردهای زمین
با نام تو
لمس میشوند.
همینجا،
یک نقطه؛
سرخط.
بر شاخه ی صبح،آشیان ساخته اند
از چشمِ شکوفه ها دهان ساخته اند
هربار تورا دید دلِ من پَرزد
انگار تورا از آسمان ساخته اند.
سایهها مرا نمیبینند،
نور را باید جست؛
در بازتاب خلوتِ بیانتها،
وجودم را پیله میکنم،
تا شاید پرواز کنم از قفسِ تاریکی
عشق میآید؛/ دل پرواز میکند؛/ شور میبارد؛/ شوق آواز میکند؛/ فریاد میزند:/ وه! عجب حالی!/ پوست میدرَد از خوشحالی.../ نفسی شاد؛/ تنفسی آزاد،/ موجِ وجودت را،/ تا اوج رها،/ پرواز میدهد.../ ناگاه.../ با یک تپش؛ با یک تکان،/ فرو میریزد قلب یک رویا.../ تو میمانی و حیرانی؛/ و چشمانی، مخمور...
ناامید میشوم
ولی بهجای خشم و تنفر
سکوت میکنم
لبخند میزنم
و به درون قلبم پناه میبرم
شجاع میشوم و بی تعلقی پرواز میکنم
میروم و دیگر بازنمیگردم
به آنجا که روح من در سادگی خویش
بی شکل، درخشان و بی انتهاست
چون شمع خواهم افروخت
تاریکیها را خواهم نواخت...
تنهایے را בوست בارم
ـ؋ـقط خوـב باشم رهااز همـہ ے وابستگے ها
کرکرـہ اـ؋ـکار را قـ؋ـل کنم
صـבاها בر سکوت مطلق غرق شـבـہ باشنـב
چشمانم را بنـבم قلبم آرام باشـב
ارامش را בر روانم مهمان کنم
روحم בر حال پرواز باشـב
چشمانم را کـہ باز میکنم اسمانم پر مـہ باشـב...
گر از حصار عقل برون آمدی، رواست
در ساحت یقین چو شرر سوختن سزاست
ای دل اگر ز بند عقل، رستی، سحر شدی
چون شمع در حریم عشق، سوزی و در شدی
بگذار این حساب و عقل، ره سوی عشق نیست
گر بندگی کنی، به نور ایمان، گهر شدی
چون...
بیا که از شوق آمدنت روحم به پرواز آمده است
بیا که از شوق آمدنت صبرم به انتظار آمده است
بیا که از شوق آمدنت خزانم با بهار آمده است
بیا که از شوق آمدنت اشکم با ذوق آمده است
بیا که از شوق آمدنت قلبم با تپش آمده است