رشکم از پیراهن آید که در آغوش تو خسبد...
چشمانش شروع تمام سوره های کتاب عاشقیمان بود
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار...
تو همان عطر نجیبی که دلم کرده هوایت
...چقد زندگی قَشنگ میشه وَقتی کَسی رو داری که پا به پای تو دیوانگی میکنه...!!!
دنبال قلبت برو ولی عقلت رو هم با خودت ببر
امروز کارى بکن، که بخاطرش خودت در آینده از خودت تشکر کنى
شاعرتر از من فالگیری ست که هر بار از ته فنجان های خالی توصیفت میکند ...
تلفظ میشه: مواظب خودت باش ولی معنیش میشه: اگه برات اتفاقی بیوفته،میمیرم...
مهربانی رایگان است اما با ارزش
تو احساس خوش یمن آرامشی
مرا از من گرفته است خیال خنده های تو
در جاده ای که مقصدش تو ھستی تابلوھا احتیاط و خطر سقوط را هشدار می دهند!
خاطراتت را آخر پاییز مرور میکنم شبی بلند میخواھد
و به نام خداوندی که نام دخترش را خورشید گذاشت
سنگ ماه را به سینه می زند برکه
آتشکده است لبهایت بیا چهارشنبه بوسی کنیم
عشق باید عین چربی شکم باشه هرکاری کنی ولت نکنه
هرگز اجازه ندهید دیروز وقت امروز شما را بگیرد
ساخت ساعت شنی شوخی یک دیوانه بود دست ما هیچ ساعتی را بر نخواهد گرداند!
مرهم حال دلم باش طبیب ماهر من
بیدار شو گلم من خسته تر از آنم که بخواب تو بیایم!
ای اتفاق کوچک ساده پاییز دارد دارد تمام می شود نمی افتی!
خنده زیباترین هدیه ی پاییز بر لب غمگین انار