متن زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زندگی
و گاه همه چیز دست ب دست هم میدهند..
تا بهترین روزهای زندگی ات......
مرگبار ترینشان باشند...
دردناک ترینشان باشند...
بهترین روزهای زندگی دیگران...
همان اعصاب خوردکن ترین روزهای زندگی من است...
نزدیک من نشو...
دستگاه پاسخ گویی خراب است...
نمیخواهم دلتان خدشه دار شود..
نویسنده: vafa \وفا\
دستانش میلرزید و خودکار را ب سختی در دست گرفته بود..
حرف هایش در گلویش مانده بود و ب دستانش سرازیر نمیشد!
بغض گلویش را میفشرد..
گویی کسی دستانش را بر گلویش میفشرد...
نفسی کشید با سختی تمام حرف هایش را با خودکارش روی کاغذ میفشرد...
جوهر خودکار اینگونه نوشته...
چیزی بگو مگرنموده ام زنا وجنگ ها
که این غصه ها همیشه میزند مرا به سنگ ها
ناراحتم من از درون خود ز دست غصه ها
ناراحتم چو بحرها ز دست آن نهنگ ها
آهوی دل میان جنگل ستم فتاده است
دقت نمی کند حضور وحمله ی پلنگ ها
تا...
.
در میان صحبت های منطق
هزاران بار مرده ایم
خاطره ها را به روزنه ای ...
به گرد فراموشی سپرده ایم
گاه ...
با گفتن : \ این نیز بگذرد \
به افق دیگری رفته ایم
زندگی این است آیا ...!؟
در این فلسفه سالهاست که مانده ایم
رعناابراهیمی...
زندگانی گاه گاهی همچو طوفان میشود...
میکَنَد از ریشه و هرکس جدا جان میکَنَد...
گر حواست هست اینجا با دلت باش و بمان...
بی دلان از بیخ و بن بی ریشه و جان میشوند...
نویسنده: vafa \وفا\
گاهی اوقات برای زندگی با خودت زمانت را خالی کن...
وقت گذراندن با خودت را یاد بگیر..
که اگر تنهایت گذاشتند..
بلد باشی زندگی کنی...
نویسنده: vafa
ی وقتایی ب خودم میگم
از این دنیایی ک توش زندگی میکنی
چی میخای؟
چقد ارزش داره برات؟
چقد ارزش داری براش؟
برا شخص ن
برا خودت
ت
چقد برای خود واقعیت ارزش داری؟
خود واقعیت چقد برا ت ارزش داره؟
ی وقتایی وقتی ب این موضوع فکر میکنم
میبینم...
از خزیدن میان بستر سرد اصلا از کنج خانه دلگیرم
خانه در ماه میخواهم از زمین و زمانه دلگیرم
زندگی با گلوله های حسود هر نفس هر دقیقه هر لحظه
هوس و عشق و آرزوی مرا می زند دانه دانه دلگیرم
تشنه ام چشمه چشمه بی آبم هفته ها می...
زندگی را کودکانه دیدم
این جهان را نوبرانه چیدم
در سبد تدبیر پنهانش کردم
در رویا و خیال
در شعر های عاشقانه
در سکوت شعله های آتش پنهانش کردم
شاید
شعر خوشبختی من را
آن شاه ماهی اقیانوس ها گفته باشد
در جهانی که دیگر مال من است
بی خیال...
مرد من!
من هماره مبارزه می کنم
و مبارزه می کنم
تا زندگی ظفر یابد
تا درختان جنگلها برگ بر آرند
تا عشق به خانۂ مُردگان در آید
که فقط عشق می تواند
مُردگان را به حرکت در آرد!
سعاد الصباح
مترجم: طیبه حسین زاده
بی شک بعد از این قدر خواهیم دانست
روزهای ساده را
بغل کردن را ...
صحبت کردن بدون ترس ...
روزهای سالم را ...
بی شک قدر خواهیم دانست نعمتهای خدا را
بی پروا بیرون رفتن ها را
دست دادن ...
رو در روکنار هم ایستادن را
سفارش قهوه در...