شعر ملل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر ملل
یلدا که بلندترین شب سال نیست...
طولانی ترین شبم، شب هایی ست که،
دور از آغوشت به خواب می روم.
■□■
شعر:دلبرین عبدالفتاح
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا که راه را بر تاریکی وحشی ببندی،
همو که قصد داشت
روشنای روی دیوار روحم را خاموش کند.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا که طوفان های زندگی ام را بتارانی،
آن طوفان هایی که می خواستند،
رخنه ایجاد کنند مابین چشم هایم!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا به دیدارت دلشادم کنی،
بی تو، سرمای زندگی از همه ی درز و سوراخ ها هجوم آورده اند
برای زدودن خاطراتت از یادم،
اما نتوانستند،
حتا کلمه ای از حرف هایت را از جیبم بیرون بکشند!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
پرده ها را کنار نزنید!
مبادا خورشید من بتابد و
خورشید دنیا خجالت زده شود و
جهان در تاریکی غرق شود!.
شعر:
آی خوشکله!
تو هم تروریست خواهی شد،
اگر مرا با زیبایی ات بکشی!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
اگر تو پرتوی خورشید بودی
به هیچکس نمی دادمت!
شب ها اسم تو را بر سینه ی تمام ستاره ها می نوشتم
و پیراهن نورانی تو را تنپوششان می کردم
و خودم هم در میان گرمای این عشق آب می شدم.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
نازنینم!
پیراهنی که تو به تن می پوشی،
لباس روح من است!
در بهشت هم،
همان پیراهن را به تن خواهیم کرد من و تو...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی
سایه سار من است،
گیسوانت.
در سایه اش،
شادمانی هایم را پیدا می کنم...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی