شعر ملل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر ملل
إذا لم تأت
لمن جمالی؟
وشاحی الحریری لذلک
والشعر الذی أرفعته کل هذه السنوات؟
اگر تو نیایی
زیبایی ام برای که باشد؟
شالِ ابریشمی ام برای که
و گیسوانم که این همه سال پروردم شان؟
-هنوزم همونی…
زیباترین بهانه ی زنی تنهاست
این پرنده سردش است
در هوای آغوش گرم تو.
...
سرما و سردی این دی ماه را
هرکس به اندازه و میزانی می داند
و یادشان می رود تو هستی،
من نباشم،
همیشه دنیا سرد است
و بیشتر میل به گرمای بودنت دارم در دلم....
هیچ قصد و نیتی ندارم
برای دوباره عاشق شدن
اما اگر دوباره تو را ببینم
بیشتر از حد و حدود جنون
دوستت خواهم داشت و برایت جان خواهم داد.
...
نمی خواهم دیگر بنویسم
هرچه هم نوشتم، اهمیتی به آن ندادی!
اما نمی توانم در هوای تو زندگی نکنم
هیچ...
خوب می توانم
همه ی کلمات لغتنامە ها را بدزدم و پنهان کنم
اما هرگز نمی توانم، جز این سرزمینی که در آن هستم
سرزمین دیگری را موطن خود کنم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی
میان ازدحام و شلوغی مردمان، قدم می زنم،
اسمت را که می شنوم،
با احترام، دقایقی توقف می کنم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی
دلم گرفتە،
همچون عروسکی شیشە ای!
که می خواهد گریه کند اما
لبخندی بر لب دارد.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه:زانا کوردستانی
[پدر جان!]
پدر جان!
عید در راه است
نرم نرمک می آید
مردم در پی تهیه ی مایحتاج های خود هستند
دل من هم تنها، دیدارت را احتیاج دارد
و دست به دعا شده و هزار و یک دعا برای دیدنت کرده است.
...
پدر جان!
کمی به عید مانده...
جلوی خیالات مرا نگیر
بگذار که همچنان غرق اندیشه های خودم باشم
کودک بازیگوش روحم
به خیالاتش دل خوش است.
...
فکر می کنم که در آغوشت هستم
دستت را در دستانم گرفتم
دلم هم مانند کودکی
در خوابی آرام فرو رفته است.
...
می دانم افراد زیادی هستند که...
من در تعجب ام!
مردم می گویند
شبی هست که
بلندترین شب سال
در چهار فصل سال است.
...
پس چرا برای من
نه فقط یک شب
بلکه تمام شب ها
در نبودنت
شب یلدا شده است؟!
...
بگو که دوری من
چنانت کرده
که چهار فصل سال برایت، همیشه...
[نامه های ریحانه]
از سر بیکاری می خواهم نامه ای بنویسم
اما توان ندارم
تنها نیاز به این دارم که یک بار دیگر
تو را ببینم.
...
تا برایت بنویسم: بیمارم!
و تو به من بگویی: چرا؟!
- عجله کن، برگرد کنارم،
من فقط با آمدن تو خوب می شوم!...
[گویا]
عزیزم گویا که دلتنگم شده ای؟!
به این خاطر است که احوالت را نمی پرسم
خدا می داند که بعد از مرگ هم
دیگر در طلب عشق، دست دیگری را نخواهم گرفت.
...
عزیزم گویا نمی دانی و
خیالات عجیبی با خودت کرده ای!
نمی توانم خودم را به...