متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
دلیل و اصل تویی
ذوق و شوق چه؟!
حرف تویی.......
✍️مهدیه باریکانی
نمیدونم حرفمون کی به اینجا رسید
که بی بی واسم از ساعت و رادیویی که از پدربزرگ خدابیامرزم به یادگار مونده گفت
گفت،دختر جانم
اینا فقط یادگاریای به جامونده از آقاجونت نیستن
حالت غم زده ی چشماش رو دیدم
و با همون ابروهای درهمش برام گفت جاش خیلی خیلی خالیه...
کارم اندر عشق مشکل می شود
خان و مانم در سر دل میشود
هر زمان گویم که بگریزم ز عشق
عشق پیش از من به منزل میشود
پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
دیوانه شدم ، داد زدم ، وای به حالم
بیخود شدم از خویش و از این گردش ایام
نومید و سر افکنده از این طالع و فرجام
مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهی
دل خسته ز می ، باز...
حال مرا ز دکتر بی ادعا بپرس
احوال را ز مالج بی اعتنا بپرس
لبریز صحبتیم ولیکن مجال نیست
هر چیز خواهی ز دل آشنا بپرس
حال مرا که هر چه دویدم ندیده ام
بهبود را به جان ، ز این آسمان بپرس
چشمان من گواهی بی مهر و جوهر...
هی من اصرار کنم
هی تو بگویی نه خیر
هی من اینجا بنویسم
تو بگویی نه خیر
خسته گشتم ز پیام و ز نوشتن عشقم
پس کی آخر به سوالم تو نگویی نه خیر
گل سرخ دلم را جز در این تنگی نمیخواهی
چه غمگین است این عشق و رسیدن های بی حاصل
گفت عشق آمدن بلد است و اهل ماندن نیست
گفتم بنشین چایمان تازه دم است، بنشین،
ارس آرامی
دل دریاییمو تو ساحلش باش
بی تو طوفان زده آرامشش باش
حالا که عاشقت شد عاشقش باش
عشقت هنوز چپ سینمه با جون و دل پرستیدمش...
برشی از ترانه
من تموم آشوب های این دنیام و تو تموم آرامش های ممکن این جهان هستی،من تموم جنگ های پی در پی و تو تموم آتش بس های ممکن این دنیایی، من تموم بارون های پاییزم و تو تموم رنگین کمون های روزهای بهاری..من تموم قهوه های تلخ کافه های جهانم...
یه روز به یه جایی میرسم که دست خودم
رو محکم میگیرم و رو به روی هرکسی که
داشت نگام میکرد میگم:این من از تموم حوادث
و اتفاقات ناگوار به هر قیمتی که بود جان سالم
به در برد و بعد از تموم اشک ها و غم هایی که
برای...
تو اگه آهنگ بودی میشدی اون آهنگی که بعد از چند سال هنوزم گوش میدم غرق رویاهام میشم، اگه غذا بودی میشدی اون غذایی که دو بشقاب و با لذت میخورم و سیر نمیشم، اگه شعر بودی میشدی اون شعری که با یبار خوندنش حفظ شدم و از ذهنم بیرون...
«حاولت أن أشفی جروحه بدلاً من الحب،
لکنه لم یرد أن یعالج»
من به جای عشق سعی کردم بر
زخم هایش مرهم بگذارم، اما او
نمی خواست مداوا شود.
مجنون کجا لیلا کجا ، عشق بی پایان کجا
دل کجا دلبر کجا عشق میشود آسان کجا
با همه حس ها تو واسم عشق را معنا بکن
دلبر شیرین کجاست فرهاد کوهستان کجا
+ به اولین گلی فکر کن که بر زمین رویید
- به آخرین برگی که از درخت افتاد
+ به اولین برق برخورد دو چشم
- به اولین قطره ی اشک
+ به شوق و شکوه ابراز
- به درد و غم وداع و انکار
+ من از وصال می...