حواست به مادرت باشه بهش بگو دوسش داری فراموش نکن/ تو تنها کسی هستی که صدای قلب *مادرت* را از درون شنیدی!
دختر، خاطرات شاد و خوشی گذشته لحظات شاد حال و امید آینده است تقدیم به دختر امروز و مادر آینده روزت مبارک
دختر یعنی لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری ها عاشقانه ای هنگام غروب دختر یعنی تفسیر جمله ی دوستت دارم یعنی خدا هم زیباست عجب نقاشی خوبی است دختر یعنی دختر، مادر، معصومیت تا بی نهایت …
گل دخترم تو بهانه زندگی منی چشمانت دریا و عطر تنت چون عطر بهار نارنج با تو دانستم زندگی زیباست با تو دانستم معنای مادر بودن را عاشق شدن را
گل دخترم تو بهانه زندگی منی چشمانت دریا و عطر تنت، چون عطر بهار نارنج با تو دانستم زندگی زیباست با تو دانستم معنای مادر بودن و پدر شدن را عاشق شدن را آمدنت آغاز عاشقانههای ما شد خانهام با نور تو روشن شد و رونق گرفت آرامشِ جانم شدی...
دخترم جهان با خندههای تو معنا خواهد داشت با تو بهار که لبریز شکوفههاست دیدن دارد دخترم، چون تو هستی شمعدانیهای لب پنجره، این گونه زیبا گل کردند و عطر سیب معنا دارد با تو پدر معنا پیدا میکند و مادر بهشتی میشود
مادر تمام زندگیش سجاده ایست گسترده در آستان وحشت دوزخ مادر همیشه در ته هر چیزی دنبال جای پای معصیتی میگردد و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه آلوده کرده است . مادر تمام روز دعا میخواند مادر گناهکار طبیعیست و فوت میکند به تمام گلها و فوت...
دختری با مادرش در رختخواب درد و دل میکرد با چشمی پر آب گفت مادر! حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم روی دستت باد کردم مادرم‼ سن من از 26 افزون شده قلب من آتش گرفته خون شده هیچکس...
به او گفتم که قصدم دیدن توست زمان دیدن و بوییدن توست ز رویاروییام او طفره میرفت هراسان بود اواز دیدنم سخت خلاصه راضی اش کردم به اجبار گرفتم روز بعدش وقت دیدار رسید از راه وقت و روز موعود زدم ازخانه بیرون اندکی زود چودیدم چهره اش قلبم فروریخت...
باز آمدم به خانه چه حالی! نگفتنی دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض پیراهن پلید مرا باز شسته بود انگار خنده کرد، ولی دل شکسته بود - رفتی مرا به خاک سپردی و آمدی؟ تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر می خواستم به خنده در آیم ز اشتباه اما خیال...
اگر دچار سفرم گذشته و می گذرم به جرم سرنوشت خویش با تو به سر نمی برم اگر تو را در انتظار به حال خود گذاشته ام به جز گریز چاره ای ندارم و نداشته ام گذشته آب از سرم مرا ببخش مادرم من آن، منه تو نیستم ، اسیر...
کسی از بهشت چیزی نمیدانست.. تا اینکه خداوند مادر را آفرید..
مادرم، خواستم خوشبوترین گل دنیا را برایت هدیه بیاورم، اما دیدم تو خوشبوترین گل دنیا هستی.
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتی اگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجات مُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادر حسین ِ مظلوم..
گفتم مادر! گفت جانم گفتم درد دارم! گفت : بجانم گفتم خسته ام! گفت: پریشانم گفتم گرسنه ام! گفت : بخور از سهم نانم گفتم کجا بخوابم! گفت: روى چشمانم اما یکبار نگفتم ! مادر!، خوبم ، شادم…! همیشه از درد گفتم و از رنج.. جوانی ات رو با بچگی...
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم