متن مریم گمار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مریم گمار
ببین !
از میان این همه نقطه ، ویرگول و کلمه
برمیگردم
به مویرگ های تو
جایی میان قصّه وترانه!
تا انگشت اشاره
از پوست به عمق برسد
وسپیدار
به آب
مریم گمار
بلند میشوم از گوشه ی سطرها
و تو را از کلمات شکسته وکِرخت شب
پس می گیرم
تا آفتاب
عبور کند از ذهن پنجره و صمیمیت بادها
ببین !
از میان این همه نقطه ، ویرگول و کلمه
برمیگردم
به مویرگ های تو
جایی میان قصّه وترانه!
تا انگشت اشاره...
ومن
کجای تو نشسته ام
به تقدیر؟
که به بلندای صبح رسیده ای
مریم گمار
برشی از یک شعر بلند
برگهای سوخته.
بیا و مرا ببین!
که بلند میشوم بر دو پای باد
از تشنج لاله ی گوش
از معاشرت استخوان و زخم
و پس می دهم حراج مرگ را
برشی از یک شعر بلند
مریم گمار
از اضطراب این همه صدا می گذرم
رسیده ام به نام کوچک درخت
در میدان
در کوچه
در پیاده رو های پرغصه
گفتی چگونه برمیگردم؟
به شکل دیگر ی از نوازش خورشید
در این سایه های تردید!
در فراسوی برگهای سوخته.
بیا و مرا ببین!
که بلند میشوم بر دو...