فاصله ما، شعرهای بافته بر تار و پودِ زندگی است
وقتی حصارِ فاصله ویران نمی شود تنها بخند و خاطره ها را مرور کن
فاصله ی میان من و تو فاصله ی اسفند است و فروردین ... همانقدر دور ... همانقدر نزدیک ...
چه خوش خیال است فاصله را می گویم به خیالش تو را از من دور کرده نمی داند جای تو امن است اینجا در میان دل من ولنتاینت مبارک عشقم...
فاصله آزمون دلهاست. یا دلتنگ میشوی یا فراموش....
گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد بعضی وقتها هست که کسی را با تمام وجود می خواهی ولی نباید کنارش باشی.
فاصله ای بینمان نیست رخ ب رخ در آینه ی خیالمی بی هیچ نقطه ی سیاهی
چه کرده ای که از پشت فرسنگ ها و سال ها فاصله بی آنکه ببینمت بی آنکه لمست کنم از آن تو شدم...
من و تو ساحل و دریای همیم، اما نه! ساحل این قدر که در فاصله با دریا نیست
گاهی فاصله میگیریم به این امید که نبودنمان حس شود و قدرمان را بدانند ... غافل از اینکه بطوری فراموشمان میکنند که انگار هیچوقت نبوده ایم ....
بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست
از فاصله ها خسته، محتاج به آغوشم باید تو بلد باشی، بر سینه فشردن را
از تو تا دستهای من فرسنگ ها فاصله است تو در گذشته ی من تاب میخوری و من در بی تابی محض پشت پنجره ی فردا نشسته ام!
چه خوش خیال است فاصله را میگویم به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است اینجا در میان دل من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
من و تو ساحل و دریای همیم - اما نه! ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست
فاصله ها هرگز دوست داشتن را کمرنگ نمیکنند... بلکه دلتنگی را بیشترمیکنند!
چه کرده ای که از پشتِ فرسنگها و سالها فاصله بی آنکه ببینمت بی آنکه لمست کنم بی آنکه هرگز بوسیده باشمت از آنِ تو شدم...
کم کن این فاصله را قصه بغل می خواهد...
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از هم پرده هایی ست که در قلب انار افتاده
فاصله برای عاشق همیشه تلخ است، چه ۸۰۰ کیلومتر و چه ۸ متر! این را از چشمان خیس سربازی فهمیدم که از بالای برجک دیده بانی به معشوقه اش می نگریست!!
همیشه نه ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد بعضی وقت ها هست که کسی را با تمام وجود میخواهی ولی نباید کنارش باشی
با فاصله ای امن که آسیب نبینی بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش...
این آه سینه سوز من دیوار سرد فاصله است