100 متن کوتاه لبخندت ۱۴۰۴ جدید 2025

لبخندت تعادل شهر را بهم میریزد
تو بخند من شهر را از نو میسازم

برای من لبخندت
چشم نوازترین منظره ی دنیاست...
وقتی میگویم نگاه ت را به دوربین بده،
حالا بخند
بی وقفه بخند
تو فقط برایم بخند
من خودم از هزاران زاویه ثبتش میکنم...

کمی بخند
شاید لبخندت
شیرین کند قهوه ی سکوت تلخت را

بخند برایم...لبخندت را
به هر زخمی که زدم
خوب شد

من جای همه اونایی که لبخند زدی و اونا سکوت کردن بهت میگم
تو خیلی زیبایی

بخند!
هنوز می شود
از گوشه ی لبخندت
خورشیدی برداشت
برای فردا...

دختر عزیزم
لبخندت تمام خستگی‌های دنیا را از بین می‌برد
هر روز برای خوشبختی تو دعا می‌کنم
هیچ وقت حتی ذره‌ای از حس عاشقانه‌ من به تو کم نمی‌شود
عشق همیشگی من
تو بزرگ‌ترین بهانه‌ی زندگی هستی

برایم کتاب بخر،
و صفحه ی اولش بنویس
“برای لبخندت، موقع بو کردنِ برگه هایش” همین …

و من
آن رهای سرکشم
که جادوی لبخندت
ماندنی ام کرد...!

لبخندت ...
زندگی من است ،
زندگی کن برای من جانم

تو اتفاق ناب من در هر صبحی
صبح من با تو و لبخندت صبح می شود و چشمانت که جسم و روحم را تسخیر می کند .

I even have a sense of ownership to your smile

من حتی به لبخندت هم حس مالکیت دارم.


️️️

در طلوع چشمانت پلک می گشایم!
صبح، هم رنگ چشمان توست!

زیبا میدرخشد، شبیه لبخندت
چه قدر، این صبح ها را

دوست دارم، مانند تو ...️




️️️

لبخندت
زندگی من است
زندگی کن برای من جانم


️️️

دل یک شهر را بردی تو با آن طرز لبخندت
حسودی می کنم بر هرکه می بندد گلو بندت


اگر چه دوستت دارم ولی با بغض می گویم
کنار هرکه خوشبختی مبارک باد پیوندت

علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی

لبخندت که غمگین شود
تازه یادت می افتد برای
آدم های بی ارزش زندگی ات
چه تاوان سنگینی داده ای.!!

لبخندت دیدنیست جانا
هم دل میبری هم جان را
دیوانه می کنی
ویرانه می شوم
درخشش چشمانت ستاره ای در دل شب
این نگین رخشان عجب دل می برد .

لبخندت که مرا به مرگ می خوانَد ، کجاست ؟
‏

غزل

قافیه می چینم
با گلواژه های لبخندت
غزل
سینه ریز پروین می شود.

بدهکاری
به دستانم
تصویر لبخندت را
با عشق می کشم
تابلوی قلب
هنر چشمان توست

به لبخندت قسم جانم تو هستی
عزیزم نور چشمانم تو هستی

شیرین تر از قند است لبخندت
بخند...
‍

اجازه بده لبخندت دنیا رو تغییر بده ولی هرگز اجازه نده دنیا لبخندتو تغییر بده

لبخندت دنیایم را تغییر میدهد....

آفتاب تویی
که ترانه صبح را می نوازی
و من واژه هایم را
 در انعکاس چشمانت
شعر می کنم
سپیدی صبح بر دامنت
چنگ می زند
و تو سلانه سلانه
با لبخندت زندگی را نوید می دهی

️️️

و عشق
تنها به خاطر وجود توست،
که زیباست
به خاطر وجود غنج هایی که روی لبت ریسه میروند...
به خاطر وجود دل ضعفه هایی
که من از تماشای لبخندت
میگیرم...

من برایت جان می دهم...
برای لبخندت ، برای چشمانت که دنیای من است

نگاهت را نوشته ام
صدایت را بوسیده ام

و لبخندت را سنجاق کرده ام به دلم
حالا تو هرچه می خواهی نباش

من با علاقه ات زنده ام
و با خیالت خوش،،،️



️️️

از وسعت لبخند تو
جان می گیرد زندگی
بگذار لبخندت
حال تمام روزهای مرا خوب کند

فقط لبخند بزن.
لبخندت،
تمام عمرم را «بخیر» می کند...

و لبخندت
زیباترین سکانس زندگی من است

تو نیستی...
لبخندت
قاب شده بر دیوار
و دلخوشم
به گرفتن عکس دستانت
ترا بجان این همه دلتنگی
هرکجای اسمان ایستاده ای
قول بده
بخوابم بیایی
میخواهم تمام بغض هایم را ببارم

تو که لبخند زدی

جهان زیبا شد...!


آریا ابراهیمی

با لبخندت تعادل شهر را بر هم میزند
توبخند من شهر را دوباره میسازم

اگر اشتباه نکنم عاشقت شده ام
اگر اشکالی ندارد بگذار عاشقت بمانم
جای زیادی از زندگی ات نمی گیرم
فقط لبخندت را تماشا کنم
و دلم خوش باشد که خوشی

من برایت جان می دهم
برای لبخندت ، برای چشمانت که دنیای من است

من اگر بخواهم عشق را نقاشی کنم،
چشمان رنگ شبت را بر بوم نقاشی
طرح می زنم،
غنچه ی لبخندت را نقش بر بوم می کنم.