متن برگ زرد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگ زرد
چون پاییز شد، برگ زرد در خاک غلتید
خشخشِ خزان به گوشِ شبِ سکوت پیچید
چتر افکندی بر سر، ز باران مست در حریم
عشق، نهان به بوی خیس، در دل ما دمید
شکفت ز هجران، گلِ لبهای بیصدا
هر قطره باران قصهی شوق ما گفت و شنید
در خلوتِ...
گونههایم،
برگهای زرد پاییزیاند
از شاخسار درخت زندگی ریختهاند!
لبهایت،
دو لالهی واژگونند
و بر روی برگ پاییزی خم نمیشوند.
بیتو،
من برکهای سردم
که سکوت بر سطحش
برگهای زرد را نقاشی کرده است.
در نزدیکی پاییز، جانم به وجد آمده
برگ ها رقصان، در باد، دل را عیان کرده
هر برگ زرد، آیینه ای از جان پنهان من
در این فصل زیبا، عشق در دلم خانه کرده
من
برگ زردی
می برد خش خش کنانش
هر کجا باد
آن منم