پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شب های دراز بی عبادت چه کنم؟طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟گویند کریم است و گنه می بخشد گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم!؟ارس آرامی...
هنوزم هروقتیکه حال منومیپرسی یه جورخاصی میشی نگاهت میدزدی خجالتی بودنم حدی داره عزیزم کناربذارشرمت حس نکنم غریبم...
شب های دراز بی عبادت چه کنم؟ طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟ گویند کریم است و گنه می بخشد گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم!؟ارس آرامی...
𖣘💔❦︎ رباب نخون...توروخدا دیگه لالایی بسه!یه جایی توی صحرا عباسبیشتر خجالت میکشه :) نویسنده: ریحانه غلامی (banafffsh)...
اگر نبوسم حسرت...اگر ببوسم شرم شب خجالت من از لب تو در راه است......
میخواستم که سیر ببینم تورا...؛ نشد! ای چشم بیقرار! چه جای خجالت است؟!...
بعد از عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی...
ما اگر توی خیابان دو نفر را ببینیم که به جان هم افتاده اند اصلا تعجب نمیکنیم!شاید کمی کنجکاو شویم و بخواهیم بفهمیم علت دعوایشان چیست!اما قطعا متعجب نمیشویم.یا مثلا اگر ببینیم یک موتوری از کنار کسی رد شد و کیفش را دزدید بازهم تعجب نمیکنیم!فقط اگر کیف داشته باشیم کمی محکم تر آن را میگیریم!یا هزار و یک اتفاق از این دست که دیدنش برای مان عادی شده و اصلا هم عجیب به نظر نمیرسد!اما اگر دختر و پسری را ببینیم که در خیابان یکدیگر را به آغوش کشی...
خجالت، زینت جوانی و عیب پیری است....
بی هوا می بوسمش از من خجالت می کشدگل میفتد گونه اش از من خجالت می کشدزیر لب می خندد و از من شکایت می کنددزدکی می بینمش از من خجالت می کشدقهر وقتی می کنم حالش جهنم می شودباز من می بخشمش از من خجالت می کشددلبر است و دلبری کردن برایش ساده استبا همین دلبردنش از من خجالت می کشدحرکت لبهای او هوش از سر من می بردبی هوا می بوسمش از من خجالت می کشد...
جوری بیا بهار تو را نبیند،خجالت بکشدآخر تو خیلی قشنگی!...
جناب آقای علی پروین"خانم ها که می گن خوش تیپ هستم"علی پروین عکسی از علی پروین هست که در آن زیرشلواری چارخانه اش را تا روی پیراهن دکمه دارش که آن هم چارخانه های لوزی لوزی دارد بالا کشیده و پریده تا از روی طنابی که یعنی تور والیبال است اسپک بزند. علی پروین در عکس لب هایش را جمع کرده و خیلی هم بالا نپریده است. این عکس مال روزهای اوج علی پروین است. روزهایی که ستاره بی همتای پرسپولیس و تیم ملی بود...****مصاحبه کننده "می ...
متن ۶۰:بنده دل شدیموبردگی کردیم برای تیکه ای ماهیچه ،که در سمت چپ سینه ام نقشت را بازنویسی میکردصورت ماهت در آنجا خوش میدرخشیداین شد که به ما سالها گفتند کافرکه الا و بلا دلبر،پرستیدنی نیستقبول کردیم گفتیم اگر پرستیدنی نباشدحتما حتما بوسیدنیست!در میدان بزرگ شهر، رو به روی همگان بوسیدمتانگار خلافی سر زده بودبا انگشت ما را نشانه میکردنداز خجالت رنگت پریددستم را محکم میفشاردینمیدانم مردم این دیارگناهکار را آدمی معشوق می...
و دوستت دارماز تو خجالت می کشد چرا که من تورا فراتر از دوستت دارم،دوستت دارم ️️️...
این باعث خجالت نیست که توسط دیگران زمین بخوری. مهم اینست که از خود بپرسی چرا من زمین خوردم؟. اگر کسی بتواند به این شکل واکنش نشان دهد، به او امید وجود دارد....
زمان خدمت سربازی سوار تاکسی بودم در شهر کرمان، داشتم با مادرم صحبت می کردم،صحبتم که تموم شد و خداحافظی کردم یهو رانندهسرم داد کشید و گفت چرا با بابات صحبت نکردی؟گفتم حالش و پرسیدم، گفت بیخود،شروع کرد به گریه کردن و گفت پسر منم سربازههر وقت زنگ می زنه با مادرش صحبت می کنهفقط حال منو می پرسه، من دلتنگشمگفت هر وقت زنگ می زنی به مادرت با پدرت همصحبت کن، شاید اون خجالت بکشه بهت بگه دلتنگتمولی ته دلش غوغاس...
سالی که روبرو عکس پشت سر عکس ادم خجالت کشید ظاهر شود...
اگر نبوسم حسرتاگر ببوسم شرمشب خجالت من از لب تو در راه است ......
اونقدر قشنگ بخند!که بقیه برای گریه انداختنتخجالت بکشن...
تو سهم دیگری بودیو من درگیر رویایتخجالت میکشم از دلکه عمری بازی اش دادم...!...
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیماین که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست...
تو سهم دیگری بودی و من درگیر رویایتخجالت میکشم از دل که عمری بازی اش دادم...
شب آخربه او گفتمکه بی شک بی تو خواهم مُردخجالت دارم از رویش که بی او زندگی کردم......
این که همدیگرو بغل میکنین، دست همدیگر و میگیرین باعث میشه شهر خوشگلتر شه، هیچ خجالتیم نداره!️️️...