پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از ظلمت شب گذشتی ای دیده ی منبرخیز که نور می دمد کوبه ی دل...
مستدام گشتم زخامی وین سر شوریده بین دود چون آتشفشان بر دیده آید از سرم فیروزه سمیعی...
تو را جایی دیده ام در آینه وقتی نگاهم می کرددر قاب خالی پنجره وقتی به ماه نگاه می کردمدر شادی گنجشگان صبح وقتی در جوی آب بازی می کردنددر کتابی که می خواندم آهنگی شنیدمدر خانه ی تو نشستم چای از دست تو نوشیدمچشمانی لبخند می زد راستی تو را کجا دیدم کجا شنیدمفیروزه سمیعی 🦋...
رخ زیبای توهر صبح تماشا داردخنده کن تا ز گلستان لبت، گل باردباز کن دیده کهخورشید کند جلوه گریناز کن تا همه عالم به تو دل بسپارد......
دلم بس نیست ماوای تو باشد بیا تا دیده هم جای تو باشدخوشا چشم نکوبختی که دروی جمال عالم آرای تو باشد...
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود نظر به روی کسی بر نمی کنی از ناز...
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است...
سالیانی ست که مجنونِ حجابت شده امدیده ام روی تو و مستِ نقابت شده امسالیانی ست که در میکده ، اندوه کِشمساقی ام باش که من پا به رکابت شده ام......بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
حاشاکه مرا جز تو در دیدهکسی باشد ️️️...
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم ؛دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت ؟!...
ز کدام رَه رسیدی؟ ز کدام در گذشتی؟که ندیده دیده ناگَهبه درون دل فِتادی؟...
دیده را فایده آن است که دلبر بیندور نبیند چه بود فایده بینایی را...
حاشا که مرا جز تو ،در دیده کسی باشد...️️️...
ایرانیا میگن:ازدل برود هرآنکه ازدیده برفت...🙄اما فرانسویا میگن:به قلب ما نزدیک استآنکسی که ازچشمهای مادوراست...😍...
بی چاره دل که غارت عشقش به باد دادای دیده خون ببار که این فتنه کار توست...
دل خوشی ها کم نیستدیده ها نابیناست...
چشم منچشم تو را دیدولی دیده نشدمن همانم که پسندید و پسندیده نشد...!...
گهی بر سر/ گهی بر دل/ گهی بر دیده جا دارد......
بگو به خواب که امشب میا به دیده ی منجزیره ای که مکان تو بود آب گرفت...
لیکن آن نقش که در روی تو من میبینم همه را دیده نباشد که بینند آن را...
چشم من چشم تو را دید و ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد......
عشق ..️ دیده نمیشه احساس میشه مخصوصا وقتی کنارته️...