شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
می روی؟!--مرا هم با خودت ببر...من بی تو،،، از خودم، بیزارم! لیلا طیبی (رها)...
اتاقی تاریک وُحجمی از تنهاییبا خود درگیرماز سقفجز یاد توچه چیز می تواند پایین بیاید؟! لیلا طیبی (رها)...
وقتی،کنارم نیستی؛هر ثانیه کش پیدا می کندبه قدرِ یک قرن! درکم می کنی؟! لیلا طیبی (رها)...
هیچ چیز ﺑﻪ ﺣﺠﻢ تنهایی ایم ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!هیچ چیز، --جز موهای سپید،و روزهای کسل کننده ی پیش روو وعده ای مرگی، که وعده ای ست، --ناگریز!لیلا طیبی(رها)...
قرقاولی تنهایم!زیبا و جسور،اما دلشکسته،،،مزرعه ای سبز، خانه ام بودکه پاییز راه در آن نداشتناگهان دروگرهاتابستان م را زمستان کردند...لیلا طیبی (رها)...
شعرهایم را،،، مُثله کردم وُ،به آتش انداختم...... تو اما؛ابراهیم بودی که،از شعله و دود- به پا خواستی!لیلا طیبی (رها)...
حالا؛ تمام روز\موهای سیاه تنهایی را --شانه می کنم،و به ناخن های کبودش --لاک می زنم!تا پلشتی هایش را فراموش کنم! لیلا طیبی (رها)...
کافر تر از آنم که،،، \انسان\ت بدانم... تو خدایگانِ منی آی ی ی ی --تندیسِ جاندار! ... به اعجازِ دست های معجزه گرت --مومنم! لیلا طیبی (رها)...
بادبان ها را ،،، عَلم کرده ام، امّا توفان \عشق\ همچنان کشتی ام را به بندرگاه آغوش تو، هدایت می کند! ... چاره ای؛ مگر جز تسلیم\ دارم!؟لیلا طیبی (رها)...
من، -- بی تو...میان تمام آدم های دنیا --تنهای تنهایم!...گلبوته ی احساسِ من!خزانِ تو، مرگ تمام باغچه های دنیاست... لیلا طیبی(رها)...
ماه ست که،سَرَک کشیده ستبرای دیدنِ تو از پشت ابرها!باید پلکِ چشم هایم را به بندم...--من، بِرکه ای حسودم! (رها)...
چنان سرد شده ای که، گمانم به چله ی زمستان راه دارد! (رها)...
نیستی و،خواب به چشم هایم،راه ندارد...آی ی---مُسکّن بےخوابےهایم! (رها)...
بادبادکِ دلتنگی هستم، که در گندم زار رها شده ست...♥ آه؛سخت منتظرِ برگشتنم! (رها)...
تو،،، شاعری!وَ من؛ تندیسِ شعرهایت! (رها)...
زمستان،،، برگشته استآه،،،گرمای دست هایت را کم آورده ام! (رها)...
باید؛دست خودم را می گرفتمو بر می گشتم به--کومه ی تنهائی ی خودم! (رها)کتاب عشق پایکوبی می کند...
کاش،،،کسی به پرسد:چرا لبخندهای تو؛اینقدر بی رنگ است!؟و من،،،همه چیز رابیاندازم گردن تنهایی! (رها)...
روانشناس اند بازوان تو!وقتی به آغوشم می گیری... ♡آه!چه زیبا رام می شوداسبِ سرکشِ خیالم! (رها)...
کافر تر از آنم که\انسان\ت بدانم!تو هنوز خدایگانِ منی...اگرچه،،،دست های معجزه گرت به کار نیست! (رها)...
\نیوتون\ نیستی اما،،، خوب می دانی قانون جذبِ مرا! (رها)...
دست هایش، شبیه ماهی می لغزد، -- لیز می خورد ☆ آه!ماهیگیرِ چابکی نیستم!!! (رها)...
آغوشِ تو،،، ساحلِ آرامشِ من است... ¤¤¤ دریا،،، توفانی است! (رها)کتاب عشق پایکوبی می کند!...
دست هایت رادر کمرگاهم حلقه کنمرا ببوس،،،تا به محاصره ات در آیم! (رها)📕عشق پایکوبی میکند!...
نگاهم که می کنی، آیه آیه شعر نازل می شود.گمانم،،،روح الامین منی! (رها)📕عشق پایکوبی میکند!...