متن لیلاطیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لیلاطیبی
اتاقی تاریک وُ
حجمی از تنهایی
با خود درگیرم
از سقف
جز یاد تو
چه چیز می تواند پایین بیاید؟!
لیلا طیبی (رها)
وقتی،
کنارم نیستی؛
هر ثانیه کش پیدا می کند
به قدرِ یک قرن!
درکم می کنی؟!
لیلا طیبی (رها)
هیچ چیز ﺑﻪ ﺣﺠﻢ تنهایی ایم ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!
هیچ چیز،
--جز موهای سپید،
و روزهای کسل کننده ی پیش رو
و وعده ای مرگی،
که وعده ای ست،
--ناگریز!
لیلا طیبی(رها)
قرقاولی تنهایم!
زیبا و جسور،
اما دلشکسته،،،
مزرعه ای سبز، خانه ام بود
که پاییز راه در آن نداشت
ناگهان دروگرها
تابستان م را زمستان کردند...
لیلا طیبی (رها)
شعرهایم را،،،
مُثله کردم وُ،
به آتش انداختم...
...
تو اما؛
ابراهیم بودی که،
از شعله و دود-
به پا خواستی!
لیلا طیبی (رها)
حالا؛
تمام روز\
موهای سیاه تنهایی را
--شانه می کنم،
و به ناخن های کبودش
--لاک می زنم!
تا پلشتی هایش را
فراموش کنم!
لیلا طیبی (رها)
کافر تر از آنم که،،،
\انسان\ت بدانم...
تو خدایگانِ منی
آی ی ی ی
--تندیسِ جاندار!
...
به اعجازِ
دست های معجزه گرت
--مومنم!
لیلا طیبی (رها)
بادبان ها را ،،،
عَلم کرده ام، امّا
توفان \عشق\
همچنان کشتی ام را
به بندرگاه آغوش تو،
هدایت می کند!
...
چاره ای؛
مگر جز تسلیم\
دارم!؟
لیلا طیبی (رها)
من،
-- بی تو...
میان تمام آدم های دنیا
--تنهای تنهایم!
...
گلبوته ی احساسِ من!
خزانِ تو،
مرگ تمام باغچه های دنیاست...
لیلا طیبی(رها)
ماه ست که،
سَرَک کشیده ست
برای دیدنِ تو
از پشت ابرها!
باید پلکِ چشم هایم را
به بندم...
--من،
بِرکه ای حسودم!
(رها)
چنان سرد شده ای که،
گمانم
به چله ی زمستان راه دارد!
(رها)
تو،،،
شاعری!
وَ من؛
تندیسِ شعرهایت!
(رها)
باید؛
دست خودم را می گرفتم
و بر می گشتم به--
کومه ی تنهائی ی خودم!
(رها)
کتاب عشق پایکوبی می کند
کاش،،،
کسی به پرسد:
چرا لبخندهای تو؛
اینقدر بی رنگ است!؟
و من،،،
همه چیز را
بیاندازم گردن تنهایی!
(رها)
روانشناس اند بازوان تو!
وقتی به آغوشم می گیری...
♡
آه!
چه زیبا رام می شود
اسبِ سرکشِ خیالم!
(رها)
کافر تر از آنم که
\انسان\ت بدانم!
تو هنوز خدایگانِ منی...
اگرچه،،،
دست های معجزه گرت
به کار نیست!
(رها)
\نیوتون\ نیستی اما،،،
خوب می دانی
قانون جذبِ مرا!
(رها)