متن احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسی
صدای پای یلدا می اید..
انتهای خیابان اذر...
خزان بوی رفتن میدهد...
وقرار عاشقی برف و
برگهای رنگی وعشق بازی
عاشقانه عروس فصلها..،؛
چه کسی گفته پاییز کرک وپر ندارد
پاییز جان میدهد..!
زمستان جوانه میزند..!
وهمه چیز به اسم بهار تمام میشود.
اسمان بغض میکند...
پاییز چمدان بدست ایستاده.....
اگر شعرم، تبِ احساس دارد،
شمیمش، شمّه ای، از یاس دارد،
به عشقِ توست؛ آقای فرامِهر!
دمت، آرامشِ ریواس دارد!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
نگاهش بود، عنوان دوبیتی؛
در آن گم بود، دیوان دوبیتی؛
و با «ردالعجز»، بر صدرٍ احساس،
دو چشمش گشت، پایان دوبیتی...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، (الف احساس)
در باروریِ احساس،
به باورِ تو امیدوارم؛
تو مرا باور کن؛
از عاطفه بارور کن!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب صدای پای احساس.
من،
تنهاتر از تو؛
تو،
تنهاتر از من؛
رسم غریبی است:
عشق و تنهایی؛
دوری و دوستی!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب صدای پای احساس،
ص ۱۹۴.
✍ مهرانه
با آمدنِ مهر، دلم پُر تب و تاست؛
احساسِ نهانم، پُر از امواجِ صفاست؛
در طرحِ دلم نقشِ خزانی نتپد؛
زیرا که گلِ خاطره ام، مهرِ خداست!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🌿🌺🌿
با احساسی،
از مهر،
لبریز؛
چونان مهری،
که از پی آن،
آبان است،
مهربان باشیم و مهرانگیز؛
تا بهاری گردد،
تمام لحظه هامان،
در دلِ پاییز!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍂🍁
صفا بارید، بر دشتِ دلم، یک ریز؛
از آن گردید، غم های گران، ناچیز؛
زِ پالیزِ وجودم، مهربانی رُست؛
و حسّ دل، رها گشت از، نمِ پاییز!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
رمانم بگو
در سایه های پرده های تاریک شب، نگاهم به او معلق شد.
خیره شدم در این غریبه ای که از هیچ کجا آمده بود.
مانند یک قطره نور در اقیانوسی از گمراهی، در قلبم نقش برداشت.
احساسی عجیب و غریب، همزمان ترس و شور بر احساسم غلبه کرد....
شکوه عشق در چشمت عیان است
سرور مهر در حسّت نهان است
تو را نور است و زیبایی ست ماوا
درونت آیه ی دل نغمه خوان است
زهرا حکیمی بافقی
الف احساس
🌿❤️🌿
من دلم هرگز نمی آید که دلگیرت کنم
یا که با خودخواهی ام از زندگی سیرت کنم
هی نمک می ریختم با بیت بیت هر غزل
تا که با شعر خودم شاید نمک گیرت کنم
خواب خوب هرشبم بودی گمان کردم که تو
مال من هستی اگر هرجور تعبیرت کنم...
❤️🩹🌿❤️🩹
نگارم
هر چه کردم نقشت از پندار من بیرون رود
یا نشد یا باز هم تصویر تو تکرار شد
شهناز یکتا
❤️🩹🌿❤️🩹
من
زودتر از همه
پاییز را
لمس می کنم
وقتی ، آبشار چشمانم
آواز دلتنگی سر می دهد .
حجت اله حبیبی
همه رفتند
از این شهر شلوغ...
حجت اله حبیبی
کاش
اشکی
از گوشه ی چشمی
بتکانیم .
حجت اله حبیبی
چشمهایم پائیز برگ ریزان محبت را به تماشا نشست
دلتنگی هایم زمستان زیر سنگینی برف سکوت به سوگ نشست
مخاطب فصلهایم چه بگویم از اشکهایم
وعشقی که در انتظار حلول بهار جان داد
خدا تابستان یادت را برایم به خیر کند .
✍️رضا کهنسال آستانی
هیچ کَس
برای من
کَس نمی شود ،
مگر تو.
حجت اله حبیبی