مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سوختم چه آتشی نگاه تو دارد
تو از فصل پاییز زیبا تری من از فصل پاییز تنهاترم
دلم گیر است / در گیر نگاهی...
مرا در آغوش بگیر که هیچ کجا خانه ی آدم نمی شود
جایی نمیرم پای تو پای اون همه خاطره می مونم
با آن که رفته ای و مرا برده ای ز یاد میخواهمت هنوز و به جان دوست دارمت
هر چه بجز خیال او / قصد حریم دل کند در نگشایمش به رو / از در دل برانمش...
آشکارا نهان کنم تا چند؟ دوست میدارمت به بانگ بلند
حرمت ها که شکسته شد مسیح هم که باشی نمی توانی دل شکسته را احیا کنی...
دل کندن اگر آسان بود فرهاد کوه نمی کند/ دل میکند...
نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی
خوشتر از نقش در عالم تصویر نبود
در هیاهوی شهر هم غرقِ آرامش تو ️ام
آدم ها را تنها نذاریم افسردگی بیداد میکنه
تو ناب ترین واژه ی اعلای زمانی تو خوب ترین عشق منی،حضرت جانی
هیچ حس آرامشی نمیتونه با بغلت رقابت کنه....️
قفل قلبم وا شد / عشق تو دوا شد / با یه لبخند / در دل طوفانی به پا شد
دستای تو فقط مال منه
با خنده هات منو عاشق کردی
چشمانت آرامش را به حساب زندگی ام واریز می کند
می خواستم پر واکنی در من آبی ندیدی آسمانم را ...
ور تو پنداری مرا بی تو قراری هست... نیست!
دلبرم کنار تو من خوشبخت ترین فرد جهانم