متن ایران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ایران
همه ی حرف مرا می دانی
ننویسم هم اگر، می خوانی
و چه خوشبوست هوایت اینجا
تو گلی! وسوسه ی کاشانی!
تو طلوع خزری با هر صبح
تو خلیجی! ابدی می مانی!
تو دماوند غرورم هستی
به خدا سبزتر از گیلانی!
من و دریا به تو عادت داریم
تو تلاطم...
در هر فصلی از سال وطن زیباست،آن هم ایران بزرگ و عزیز مان.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
وطنم، ایران من، جانم فدایت می کنم
روز و شب بر اقتدارت من دعایت می کنم
روز مرگم لحظه های رفتنم از این جهان
با تمام عشق و ایمان من صدایت می کنم
تیر گی ها می زدایم از وجودت ای وطن
با تمام هستی خود من صفایت می کنم...
خوب میشی ، زخم هات پانسمان میشن،
خنده هات برمیگردن، اشکات پاک میشن،
سبز سبز میشی، بوی امید دوباره توی تنت
جا خوش میکنه، حالت جوری خوب میشه
که همه آرزو میکنن کاش جزوی از تو بودن
تو دوباره بدون درد نفس میکشی،
سر پا میشی، قوی تر میشی و...
من یک متضاد هستم.
متضاد ها همیشه به قدرِ کافی مورد قضاوت قرار میگیرن.
متضاد هایی که نماز میخوانند،
اما پوششِ آنها متفاوت است.
متضاد هایی که مداحی گوش میدهند و آرام میشوند اما درکنارش هم آواز میخوانند و ساز میزنند.
متضادهایی که متعصب اند روی اهل بیت،
اما بقیه...
این روزها....
غرق شدیم میون یه آرزو،
میون یه رویا، که کی قراره
آسمونی که ستاره هاشو مخفی بغل کرده
و واسمون حتی نور ماهشو هم نشون نمیده،یه روز صبح بشه؟؟!
خسته ایم و لغتنامه دهخدا هیچ ترادفی برای
عمق تیره بودن حالات روحمون در خودش
جای نداده:)
نمیدونم کی...
خسته ایم!
تن های تنهای مان با یک آغوش آرام می شوند؛
بازوانی که برای تمام بی حوصلگی ها، دل بریدن ها و ناامیدی هایمان، جا داشته باشد.
- کتایون آتاکیشی زاده
دوباره مُلک ایران غرق ماتم
مصیبت در زده ، دلها پر غم
خدایا سرزمینم پر ز غصه
نباشد مهربان یاری و مرهم
ایرانم تسلیت 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ایران..
اسمش هم ابهت دارد..
ولی مردمانش..
همه غریبه پرستند..
میدانید..
ایران ، همچون پدریست که تا حد توانش ، هر چه فرزندانش میگویند را برایشان فراهم میکند ..
ولی با این حال ، بازهم فرزندانش میگویند : ببین آمریکا چقد خوبه ، اروپا چقد خوبه ، چقد بچه هاشو...
قصّۂ عشقُ باید
ازمادری شنیدکه
باگریه بَچَّشُ به
جبهه بُردکه شهیدشِه
ازمادری که وقتی
فرزندِ اون شد شهید
حتّی جِنازَشُ هم
به چشمای خودندید
داغ فرزندُ دیدن
کمترازشهادت نیس
خوابشونُ ببینی
هرشب باچشای خیس
عشقُ باشهادتِ
فرزندانِش معناکرد
خودخدابوسه به
دو چشماش وُ دستاش زد..
من کمی گیچ،
کمی مات...کمی مبهوتم!
زنده ای مرده در این خالی پر تابوتم
به کسی ربط ندارم...
به خودم مربوطم!
میروم دل بکنم از سر و سامان خودم
بار دیگر زده ام دست به کتمان خودم!
من کمی نفت...
کمی شعله...
کمی هم دودم!
جاده ای رو به نهایت...
قابل توجه کسانی که با لاتی میگن:
ما جنوب تهران میشینیم.
باید به عرضشون برسونم:
ما جنوب ایران میشینیم
دست نامردی که دل / پاکت نشونه گرفت فکرنمیکردمیرسونه / قلب پاکت به بهشت شاگردای توراهت / به خوبی ادامه میدن باشهادت نمیمیره / یه مردی که واسه میهن افتخارکسب کرده علمش / توی جهان زبانزده ازترورش چشم ملت / چشمای یه جهان تره
ماعاشق ایرانیم پس درخانه میمانیم