متن خدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خدا
از
کسی
نپرس
خوشبختی
کجاست
تو بازی کن
نویسنده
خداست .
عکس کودک کاری رو دیدم که بدلیل فقرخودکشی کرده بود.اشک توچشام جمع شدو یادکودکی خودم افتادم امامن همیشه باخودم میگفتم غصه نخور خدا از اون بالا تورو می بینه و دستای کوچیکت می گیره.
عازم 1سفرم
سفری دور ازخود من تاخودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست
و امیدم به خداوندی خدا
اگه وجود خدا باورت بشه
خدایه نقطه میذاره زیر باورت
یاورت می شه
بزرگترین گرفتاری بشر حس تکبر است
که حس حسادت رابر می انگیزاند
و باعث سایر گرفتاریهای اومی شود
این 2 حس و مخصوصا تکبر همان صفات شیطانی هستند
ابلیس بخاطرآن ازدرگاه خداوند رانده شد
زندگی هیچگاه به بن بست نمی رسد
کافیست چشم باز کنیم و
راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم
خداکه باشد هر معجزه ای ممکن می گردد
شادی وعشق راهدیه کن
به آنهائی که دلت راشکستند
دعاکن برای آنهائی که نفرینت کردند
بخشنده باش که خدا قلب مهربان را دوست دارد
مهم نیست آن بیرون چه خبر است
دشمن یادوست
مهربان یانامهربان
من به گشوده شدن تمام گره ها ایمان دارم
چون کارم رابه خدا می سپارم
آتشی نمى سوزاند ابراهیم را
و دریایى غرق نمی کند موسى را
کودکی، مادرش او را به دست موجهاى نیل می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می...
فقط خداست که...
می شود با دهان بسته صدایش کرد
می شود با پای شکسته هم به سراغش رفت تنها خریداریست که اجناس شکسته
را بهتر بر می دارد
تنهاکسی است که وقتی همه رفتند
می ماند
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می...
حال خوب یعنی باخودت،
بازندگیت ،با آدما کنار اومده باشی
یعنی آرامش درون ،راحتی
یعنی تو وجودت باهیچی وبخاطر هیچی درگیر نیستی
یعنی لبخند به همه چیز واطمینان به خدا
ازخداپرسیدم :چراوقتی شادم همه بامن میخندند
ولی ناراحتم کسی بامن گریه نمی کند
جواب داد:شادی هارا برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی غم را برای انتخاب بهترین دوست
از میان همه شغل های جهان
عاشقی را برگزیدم
که شغلی تمام وقت است
کارفرمایی به جز خداوند ندارم
و همکارم که بادرخت می روید
و باخورشید که می تابد
و با زمین که می گردد
همه روزها، روز عشق است
نه ۵شنبه هاتعطیلم و نه جمعه ها
شغلم حقوق...
خدای من خدائیست که دست گیر است نه مچ گیر
دستم رامی گیرد همانطور که هستم بدون پیش شرط همین و بس
وقتی بعلاوه خدا باشی منهای هرچیزی می توان زندگی کرد
یوسف می دانست که تمام درها بسته اند
اما بخاطرخدا و تنهابه امید او به سوی درهای بسته دوید
و تمام درهای بسته برایش بازشد
اگرتمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند
تو هم بخاطرخدا و با اعتماد به او به سوی درهای بسته برو
چون :خدای تو و...
میان آرزوی تو و معجزه خداوند دیواری است به نام اعتماد
پس اگر دوست داری به آرزویت برسی
باتمام وجودبه او اعتمادکن هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرابه مهربانی مادرش ایمان دارد
ای کاش ایمانی ازجنس کودکانه داشته باشیم به خدا
غصه گر هست بگو تا باشد
من هنوز می خندم...
《بی خیالِ من و این مردم و
هی زخم زبان می خندم》
گریه دارم ولی باز ببین می خندم
من خدایی دارم ...
که در این مهلکه ی دردآشوب
سَرِ هر زخم دلم می گرید
زهرا غفران پاکدل
تق تق در را می کوبید.
می دانستم کیست!!!
مخاطب خاص تمام روزهای من ،
خدا ،
پشت در بود.
با لبخندی از جنس مهربانی
کنارم نشست و با نگاه نوازشگرش منتظرم بود.
مثل همیشه برای بیان آنچه در دل داشتم ، تاخیر کرده بودم.
و من ، مانند هر...