یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
همه دعا شدهام من ،ز بس دعا کردنکه هر که بیند رویم، ز من دعا خواهد...
روی این قفل نوشتند دعا می خواهدمن سپردم به خودشهرچه خدا می خواهد ......
روزی اگر سَهمِ کسی بودی دعا کن؛من کور باشم،کور باشم،کور باشم......
در زندگیتان همیشهحواستان به دو شخصیتگرانبها باشدیکی که برای پیروزی توهمه زندگیشو باخت*پدر*اون یکی که پیروزیزندگیتو مدیون دعاهاشی*مادر*...
برگھایِ زردی ڪہ رویِ زمین می افتدگاهی آرزوهایِ خشڪیده است…گاهی دعاهایِ بالا نرفتہ……یڪ وقت هایی همدلشوره های بیخودی ست…ڪہ ماه ها یا فصل ها زندگیمان رامختل ڪرده بود……آنقدر ڪہ هرچہ میوه و شڪوفہ و گلروی درختان بود راندیدیم......
پدرم گفت: سر سفره دعایی بکنیدناگهان داد زدم دلبر من را برسانخاطرم نیست پس از حاجت من شام چه شدخورد محکم به سرم شئ بزرگی پس از آنچند روزیست خلاصه سر ما باند شده استشده این سر سپر حاجت و اقرار زبانآخر ای مادر من حاجت من عیب نداشتتو چرا زود کنی قصد هلاک دل و جانتو خودت دلبر خود صدر نشاندی و خوشینوبت از ما شده بشقاب بکوبی سرمان؟....
اربعین سال بعددستت تو دست اونی باشه که شده زندگیت...
کنم هر شب دعاییکز دلم بیرون رود مهرشولی آهسته می گویمالهی بی اثر باشد!...
قشنگترین دعایی که کسی در حقم کرده این بودهخدا پدر و مادرتو برات حفظ کنه......
رفیق دعا میکنمیه بار تو زندگیت گریه کنیاونم به خاطر شوق رسیدن به عشقت باشه...
دراین لحظاتزیبای شبازخدا میخواهمدردها و غم هایتان پایان پذیردتا طعم خوش زندگی را بچشید و ان شاالله هرآنچه راکه آرزو دارید برآورده شود...
هر جا دیدی خدا تحویلت گرفتبدون شک دعای مادر پشت سرت بوده......
یا ربدعای خسته دلان مستجاب کن...
*دعا واسه تو که دوست خوب منی* الهی قامتش را خم نگردان دوچشمش راپر از شبنم نگردان نصیبش خنده ای بر لب بگردان دلش را جای درد و غم نگردان خدایا فال او را خوش بگردان از عمر نازنینش ڪم نگردان الهی احسَنُ الحالش بگردان پناهش باش و بی محرم نگردانتو او را از بلا دورش بگردان مریض و در پی مرهم نگردان ز قلبش غصه را بیرون بگردان اسیرش در تب و ماتم نگردان خدایا خالقا شادش بگردان گرفتارش در این عالم نگردان...
روی این قفل نوشتند / دعا می خواهدمن سپردم به خودش/ هرچه خدا می خواهد...
من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دلمیان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابرنمیدانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان بازبرای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...
ما را به دعا کاش فراموش نسازند...
دعا کردم که برگردد شده با دیگری باشد... دعا هایی به این تلخی همان بهتر نمیگیرد...!...
کاش روزی برسدسهم دل من بشویخسته ام بس که دعا کردم وبی پاسخ ماند......
قصه ی عشقت باز تو صدامه /یه شب مستی باز سر رامه /یه نفس بیشتر فاصلمون نیست/ چه تب و تابی باز تو شبامه/ تو که مهتابی تو شب من/ تو که آوازی رو لب من/ اومدی موندی شکل دعا/ توی هر یارب یارب من...
دعا می کنم...! دنیا پر شود از آدم هایی که نه زمان آنها را عوض می کند نه زمین...آدمهایی که هر چه کهنه تر باشند تنها یک نام دارند*دوستان قدیمی*...
رفتیم / دعا گفته و دشنام شنیده...
خدایا به فرشتگانت بسپار که لحظه لحظه نیایش خویش، دوستان مرا از یاد نبرند....
دعا میکنم غرق باران شویچو بوی خوش یاس و ریحان شویدعا میکنم در زمستان عشقبهاری ترین فصل ایمان شوی . . ....
برای دوباره آمدنش دعا نکنشاید وقتی آمد همانی نباشد که رفت!...
مرا بسپار در یادتبه وقت ریزش باران، نگاهت گر به آن بالاستو در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد،دعایم کن که من محتاج محتاجم...
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهدنه آنچه را که آرزو داری،زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار ....
درسکوتی که دلت دست دعا باز نمودیاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز...
خداقسمت داشتنت را از من گرفتگمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود …...
تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت رامیان ربنای سبز دستانت دعایم کن …...
برایم دعا کناجابتش مهم نیستمهم آرامشی است که بدانم تو به یادمی...
دعا می کنم خدا غافل کند تو رااز آن کار که خدا را از تو غافل می کند!...
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم...
گر جوابم را نمیگویی، جوابم کن به قهرگاه یک دشنام از صدها دعا شیرینتر است...
حاصل بوسه های تو اکنون منم شعری که از شکوفه های بهاری سنگین است و سر به سجده بر آب فرود آمده دعا می خواند...
به شبهای تاریک و تلخِ جدایی خیال ترُا چون دعا دوست دارم قسم بر دوچشمانِ غم ریزِ مَستترا من به قدر خدا دوست دارم...
بابا دعا کنتموم شه دردمشب تا صبح از دردخون گریه کردمبیا بغلم کنتا من دورت بگردمبابام به قولش عمل می کنهمیاد و منو باز بغل می کنهامشب مهمون دارم مهمونم ماههتا سحر بیدارم بابام تو راهه...
مادر تمام زندگیشسجاده ایست گستردهدر آستان وحشت دوزخمادر همیشه در ته هر چیزیدنبال جای پای معصیتی میگرددو فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاهآلوده کرده است .مادر تمام روز دعا میخواندمادر گناهکار طبیعیستو فوت میکند به تمام گلهاو فوت میکند به تمام ماهیهاو فوت میکند به خودشمادر در انتظار ظهور استو بخششی که نازل خواهد شد ....
صدایت میزنم خدایا..ھیچ کسی را در ساحل طوفانی زندگیش..تنھا مگذار...
دی ماهی های عزیز تولدتون مبارکامیدوارم تنتون سالملبتون همیشه خندونزندگیتون پراز برکت و ،عشق و امید باشه ️...
حاصل بوسه های تواکنون منمشعریکه از شکوفه های بهاری سنگین استو سر به سجده بر آب فرود آوردهدعا می خواند....
در اولین مسابقه که مربیگری میکردم، کردم و از خواستم که برنده باشم، اما نبردیم فهمیدم تیم هم داردپس از آن به بعد کردم. زندگی نامه...
خدایا در این روز آدینهپناهمان باش و ارامش ، سلامتی سعادت و سرور قلبی را نصیبمان کن...
امروز برایتان دعا مے کنم کہ گل های وجود نازنینتان هیچگاه پژمرده نشودشاپرک های باغچه دل تان هرگز محتاج مرهم نباشندخورشید آسمان زندگیتان هیچگاه غروب نکند...
آرزو میکنم حسرت دیدن و داشتن اونی که دوسش دارین به دلتون نمونه...
میگن : دلت هر وقت برای کسی تنگ شد : نگاش کن! نبود صداش کن! نشنید دعاش کن . . .️...
مهربانم !یک جهان قاصدک ناز به راهت باشدبوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشدو خداوند شب و روز و تمام لحظاتبا همه قدرت خود پشت و پناهت باشدتولدت مبارک !...
خدای عزیزم زندگیم امشب یه کم بهم ریخته میشه کمک کنی درستش کنیم...
براى یک شروع تازه با خدا ، هرگز دیر نیست....
مثلا یکی بیاد تو زندگی هممون انقد خوب باشه... که به همه ی اوناییکه نموندن بگیم مرسی.....