متن دوستت دارم

شب میان من و تو حاکم بود
و نگاه هایی که همدیگر را نوازش می کرد
و لبانی که از عشق می تراود
و سکوتی پر از هیجان
که می خواست لب به سخن باز کند
و بگوید :
دوستت دارم

رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)

ماه دور از من
هرچه به آسمان چنگ می زنم ،دستم به تو نمی رسد
امشب جور دیگری دوستت دارم
اصلا امشب شب ،دوست داشتن توست
امشب تو را
مثل جرعه آبی بر لبی تشنه
تکه نانی در شهر قحطی زده
و شیرینی خواب بر چشمی بی خواب دوست دارم...

برای گفتن دوستت دارم خیلی به خودت سخت نگیر
تو وقتی چیزی هم نمی گویی میدانم دوستم داری
مثلا وقتی برایم چای میریزی خیلی دوستت دارم را صد بار گفته ای
سولماز رضایی

من چقدر خاطره ی نداشته دارم از تو ،
چقدر قرار های نگذاشته ،
کافه های نرفته ، نیمکت های ننشسته ،
چقدر دوستت دارم های نگفته ،
حرف کمی نیست وفاداری به دست هایی که تابحال لمس نکرده ای...


«بهزاد غدیری»

من جا افتاده ترین
دوستت دارمِ یواشکیِ دنیا
و عشق تو، تنها اتفاقی بود
که هرگز از دهان هیچ شعری نیفتاد!

با خودم نشسته ام
و داغ داغ چای می نوشم!
دهانی را که دوستت دارم گفت و نبوسیدی،
فقط باید سوزاند.

.بعد از آن همه دیروزهای پر تپش و
ناز و نیاز و فرود و فراز
.
من و تو هم اگر اعتراف نکنیم
خطوطِ پیشانی و دورِ چشم ها
زبانِ اشاره اند ...
.
"دوستت دارم هنوز و هنوز و هنوز ..."

تو مهمترین زن جهانی
چون من دوستت دارم.

و من در انتهای شب به تو می اندیشم
به گرمی دستانت در یک روز سرد پاییزی
و به هرم نفس هایت ...هنگامی که دوستت دارم را زمزمه وار در گوشم نجوا می کنی
ای تو زیبا ترین عاشق
هر چه از تو بنویسم کم است

و زیباترین چهره ی جهان تعلق می گیرد
به لبخند تو
بعد از شنیدن دوستت دارم های من

و تو همان نامه ی عاشقانه ای که هیچ وقت به دستم نمی رسی
وهمان بوسه ی آشنایی که اتفاق نمی افتی
تو همان باران پاییزی هستی که دستم را نمی گیری
وهمان شکوفه ی بهاری که بر کنج لبم نمی نشینی
ولی من به اندازه ی همه نامه های...

با طلوع چشمانت ،پرده ی غیب کنار رفت و دیو تعصب مغلوب شد ،غبار غم پر کشید و چاه ظلمت فرو ریخت تا خورشید سعادت از لابه لای گیسوانت بتابد ودرس دوستی ومحبت را در گوش جانم زمزمه کند ،که زندگی بی عشق یعنی مرگ تدریجی و به راستی عشق...

مدت مدیدی، در زندان زندگی اسیر بودم تا تو از افق چشمانم، طلوع کردی ودیوار تنهایی ام را فرو ریختی ،وزنجیر یاس ونا امیدی را از دست وپایم گشودی ،تا گل خنده بر لبانم بروید وبهار شادی با نسیم مهربانی از راه برسد ومن بار دگر طعم دوستی را بچشم...

به هزار و یک دلیل
دوستت دارم ..
بی محابا ، بی لحظه ای تردید
بی ترس و دلهره ..
نمی خواهم گم شوم
میانِ سکوتِ تو و خاطره ها
که مرگ جز این نیست
من باشم و دستانی خالی
و قصه یِ عشقی ناتمام ..
می دانی که قلبِ...

تو چشمام نگاه کرد ..
سرمو با دستاش اورد جلو
موهای رو صورتمو کنار زد و گوشه ی پیشونیمو بوسید ..
تاحالا از این فاصله ی کم به چشمهاش خیره نشده بودم ..
یه حس عجیبی داشتم ..یه حس ناب ، یه حس کوتاه و گذرا ..
ترسیدم خطایی ازَم...

دیر برسی همه چیز تمام می شود
حتی خاطراتی که گمان میکنی ساخته ایی...
قلبی که گمان میکنی داده ای و گرفته ای
دیر برَسی
حتی
لبی که میگفت دوستت دارم
بوسه ای خواهد شد بر غبار خسته ی روی طاقچه که با فوتی از درگاه پنجره به ناکجا پرواز...

هر چقدر به تو بگویم دوستت دارم،
باز هم برای تو کم است

هر کسى را بهر کارى ساختند...
مثلا من ساخته شده ام تا تورا عاشقانه دوست بدارم!

شدی قاتل به احساسم ، ولی من دوستت دارم

نَشُد یک لحظه اِی جانا که از تو دست بردارم

تمام فکر من این شد که دستت را بگیرم دست

برای خواهِشِ قلبم پر از تردید و اصرارم

خیلی حواستون به این جمله ها باشه👇🏼

بیرون هوا سرده لباس گرم بپوش،🥰

چایی دم کردم، بیارم باهم بخوریم؟🫖

می خوای بریم خرید حال و هوات عوض شه؟

بدون مناسبت گل و کادو گرفتم،🌸

امشب غذای مورد علاقتو پختم،

کمربند ایمنیتو ببند،🌝

چیزی خوردی؟

فیلم مورد علاقت رو دوباره ببنیم،...

ببین من تمام  وقت هایی که پیش من غیبت بقیه و می کردی به خیال خودت درد و دل
و من با خنده می پرسیدیم این حرفا و پشت منم می زنی ؟
میخندیدی و می گفتی نه دیوونه تورو دوست دارم تو که خوبی اونا بدن
می دونستم یه...

همیشه باید یکی باشد
که وقتی دوران گره خوردن انگشت هایتان به هم توی جیب پالتوهای زمستانی
و سر گذاشتن های یواشکی روی شانه اش داخل تاکسی گذشت
بیاید توی اشپزخانه و بعد از اینکه که پنج دقیقه تمام، بیخود و بی جهت به محتوای یخچال نگاه کرد
با گفتن...

️️
مینویسم بنام عشق

️بنام دل️

به حرمت این لحظه های بی تکرار

به شوق تو

مینویسم


️دوستت دارم️

حواشی را بیخیال!
حال خنده هایت چطور است؟