متن دوستت دارم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوستت دارم
وقتی می گویی: دوستت دارم!
تنهایی خودم را به خاطر می آورم
و شعرهایم را از یاد می برم!
...
بگذار چشم به راهت بمانم و
تمامی روزهایم را بشمارم،
باشد که یاد تو هر روز سراغم بیاید!
...
بگذار به یاد عشقت
به گلدان ها آب بدهم و
بال...
دست از عروضِ مریضِ دنیایم کشیده ام
هستی ترین نیستیِ من
دوستت دارم
-دوستت دارم هایم- زمین خورده اند
بلند می شنوی؟
«آرمان پرناک»
دلم روشن است می آیی
هوا دوباره خوب می شود
دلم دوباره پر می گیرد
دوباره هزار بار عاشقت می شوم
تو یک بار می گویی
دوستت دارم
و من از شوق هزار بار می میرم
دلم روشن است
دوباره عاشقم خواهی شد..
تورا دوست دارم…
همانقدر که سبزه زار ها سبزه دارد…
همانقدر که آسمان شب ستاره دارد…
همانقدر که اقیانوس ها ماهی دارد…
همانقدر که جهان هستی پهنا دارد…
من تورا دوست دارم، فراتر از بینهایت
تمام سلول های وجود من اسیر عشق تو شده
مرا ببین
مرا بشنو
کافیست من...
بی اندازه دوست دارم مثل ابری که حساب بارانهایش را ندارد..
تا تورا دیدم صدای قلبِ من تغییر کرد
کاش می شد قلب ها را هم کمی تعمیر کرد
حرف قلبم را قلم با دوستت دارم نوشت
سوزن خودکار، رویِ از تو گفتن گیر کرد!
ارس آرامی
میگویم دوستت دارم،
طوری نگاهم کن
گویی خدا...
بنده ای را وقتِ عبادت می نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان،
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم...
خوشا به حالِ من
ڪه تو را دارم.
یڪ آسمان خوشبختی،
یک دریا دلدادگی
یک دنیا عشق و آرامش
در هر دَم و بازدَم
سهم من از توست.
خوشا به حالِ من
ڪه هستیُ روبراهم،
خوشا به حالِ تو
ڪه این همه دوستت دارم.
پس همیشه باش
ڪه از بے...
شالت به ضربِ باد می رقصید /
کاجِ پُرآوارم زمین می خورد /
شالم به دورِ درد می پیچید /
«من دوستت دارم» زمین می خورد...
«آرمان پرناک»
میگویم دوستت دارم،
طوری نگاهم کن
گویی خدا...
بنده ای را وقتِ عبادت می نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان،
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم جانان من ...
بُگذار من بیشتر دوستت بِدارَم...
بیشتر عاشقَت باشم...
بیشتر بخواهَمَت!
بُگذار...
من بیشتر در آغوشَت بگیرم...
بیشتر ببوسَمت...
بیشتر ببینَمت...
بُگذار من باشم که هر لحظه برایَت
می میرد…!
تو فقط ،حضرتِ عشق باشی کافی ست!♥️
بیا با هم شعری بنویسیم!
تو چه می نویسی؟!
من فقط می نویسم:
-- آخ که چه بسیار دوستت دارم!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
چون دوستت دارم
راهی پیدا خواهم کرد
تا نور زندگی تو باشم،
حتی اگر در تاریک ترین و دلگیرترین
حال خود باشم...
همین که هستی
همین که لابلای ڪلماتم
نَفَس می کشی
راه می روی
در آغوشم می گیری
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم
از بی تویی یتیم نشده اند
کافی ست برای یک عمر آرامش
ارامش لحظه لحظه هام
دوستت...
به نام نامی عشق...
به نام جنون
به نام باران...
و بوی خوش سیب...
اگر بارها و بارها بِرانی ام...
دوباره به تو برمی گردم...
برمی گردم ...
و بیشتر از قبل دوستت خواهم داشت...