بی تو هم میشود زندگی کرد/ قدم زد/ چای خورد/ فیلم دید / سفر کرد ...فقط بی *تو* نمی شود به خواب رفت
جهانگردی و توریسم فرصت منحصربهفردی برای همه ماست تا با همکاری یکدیگر نقش سفر و گردشگری را بهعنوان یک فعالیت بزرگ بشر در قرن بیستویکم در ایجاد آیندهای بهتر برای مردم، سیاره، صلح و رفاه ترفیع دهیم.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی . روز جهانی گردشگری مبارک باد.
زمانی که در سفر هستید زمان پیرتر شدن می ایستد. روز جهانی جهانگردی بر شما مبارک باد.
هم قسم شدیم به معراج عشق سفر کنیم آنجا که نور مهربانی نوید رقص پروانه ها باشد با مهر حضور خویش درخشش محفل ما باشید…
بار سفر بستهایم به قصد دریای همدلی در پگاه آغازین این سفر همراهمان باشید .
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
به آرامی شروع به مردن می کنی اگر سفر نکنی اگر کتاب نخوانی اگر لباس رنگی نپوشی...
سرم در دام و تن در قید و دل در بندِ مهرِ او مسلمانان در این حالت سفر کردن توان؟نتوان!
“ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آیینه بهشت اما آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها...
چون همسفرعشق شدی، مرد سفرباش هم منتظرحادثه! هم فکرخطر باش..!!
برای درختهای کنار جاده فرقی ندارد کسی که در سفر است میرود، یا میآید برای من اما فرق زیادی دارند درختان مسیری که از تو دورم میکنند و درختان مسیری که با تو نزدیکم
رفیق زیاد دارم ولی این آقا یه چیز دیگه ست سفر زیاد رفتم ولی کربلا یه چیز دیگه ست یه سفر با خاطرات اش که همیشه جوره بساط اش حرم ات خونه ما و بین الحرمین ات حیاط اش یا حسین یا حسین وعده ما بین الحرمین
تو اگر بسته ای بار سفر تو اگر نیستی دیگر پس چرا از همه جا من صدای تپش قلب تو را می شنوم ؟!
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما...
آتش و آدم ترکیبی نامتجانس است من از میان این آتش گر گرفته در رویاها و عشق ها غیر ممکن است سالم برگردم بازگشت من اندوه بار خواهد بود کاش مثل نان بودم چه زیبا بر می گردد از سفر آتش!
به آرامی آغاز به مردن میکنی ، اگر... سفر نکنی ، کتاب نخوانی ، برده عادات خود شوی ، همیشه از یک راه تکراری بروی روز مره گی را تغییر ندهی ، از شور حرارات احساسات سرکش دوری کنی زندگی کن !
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همهخوابند، کسیرا بهکسی نیست آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست...