متن عطیه چک نژادیان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عطیه چک نژادیان
مدت زیادی در دنیای افکارم به دنبال جواب این سوال بودم که چرا خداوند مهربانترین است؟؟تا اینکه روزی ازدوستانم شنیدم درروستایی پشت هیچستان پیرزنی زندگی میکندکه بدون شک مهربانترین انسان روی زمین است به دیدارش که رفتم جواب سوالم را یافتم اوبه من گفت تنهاترین هامهربانترین اند
نویسنده عطیه چک...
آنقدر صبور باش که زندگی خجالت زده شود ازناامید کردنت آن وقت است که می بینی دنیا دست از باتو بودن نمی کشد ولحظه های زندگی همراهت میشوند وآلاله های باستانی برای موفقیتت سرود عشق سر میدهند
نویسنده عطیه چک نژادیان
موفقیت پروانه ای است که یک روز برای همیشه تورا به وجد می آورد وبرای به دست آوردنش آرایه ای وجود ندارد جز تلاش کردن
نویسنده عطیه چک نژادیان
چند لحظه دنیا درونت را متوقف کن ویک بار برای همیشه با تمام وجودت انقلاب کن نمیتوانم را از تخت سلطنت پایین بکش ودنیای درونت را به میتوانم واگذار کن میدانم سخت است اما به دنیای بعد نمیتوانم فکر کن با تمام مداد رنگی های دنیا
به هر زبانی که...
از یک جایی به بعد درزندگی میفهمی که میشود اهدا کرد مهربانی را آرامش راخوشحالی را...بدون اینکه ذره ای از روحت کاسته شود آری اینگونه میشوددریای قلب انسان را دراوج تهی بودن لبریز ازانسانیت کرد
نویسنده عطیه چک نژادیان
همیشه از ارتفاع میترسیدم اماوقتی به بلندای آسمان رسیدم فهمیدم هیچ چیز ترسناک تر از پستی اهل زمین نیست
نویسنده عطیه چک نژادیان
هیچکس
به اندازه انسانی که زیاد می فهمد رنج نمی کشدبرای بعضی نفهمیدن ها باید خدارا شکر کرد آخر میدانی تیمارستان پراست از انسان هایی که زیاد فهمیده اند
نویسنده عطیه چک نژادیان
روزی درمیان اعدادهای متوالی زندگی ات می ایستی وازخودت میپرسی براستی آخرین لحظه ای که باکودکی ام وداع کردم چه روزی بود؟؟
نویسنده عطیه چک نژادیان
اما من می گویم می شود از خویش گریخت،هر انسانی درزندگی اش بارها روحش رابرداشته وازخودش رفته بااینکه جسمش در زمین راه می رودوبامردم حرف می زند،می خندد...ولی خانه وجودش خالی از خویش است
نویسنده عطیه چک نژادیان
از گردبادهای زندگی ات نترس حتی اگر شاخه وبرگ هایت شکست
آری نترس وقتی ریشه در خاک داری
نویسنده عطیه چک نژادیان
راه خودت را برو وباشجاعت تمام پیرو عقل وادراک خودت باش ما انسان ها جایی را امضاء نکرده ایم که همه ی اطرافیان از عقاید وسبک زندگیمان راضی باشند
نویسنده عطیه چک نژادیان
تازمانی که دلت را ازمعجون نمیتوانم تهی نکنی
نمی توانی طعم آرامش را بچشی
نویسنده عطیه چک نژادیان
درجاده ی زندگی گاهی به عقب نگاه میکنم ومی بینم که چقدرخداهمه چیزرا درست چیده
نویسنده عطیه چک نژادیان
دوست داشتن خدا با همه فرق دارد
پیش ازآنکه چیزی بگویی بی واژه تورا میشنود
نویسنده عطیه چک نژادیان
باورکن بدست آوردن هیچ چیز قشنگی زمان نمیبرداز مسیر لذت ببر
بیدارشو قبل ازآنکه زمان چیزهای قشنگت را با خودش ببرد
نویسنده عطیه چک نژادیان
من از لبخند یک نابینا فهمیدم که سیاهی رنگ نیست بلکه یک احساس است
نویسنده عطیه چک نژادیان
همه ما گمشده ایم آری گمشده هایی که سالها در سرزمین زمان در میان آلاله های باستانی به دنبال خود هستیم.براستی ما کیستیم؟؟
عطیه چک نژادیان
براستی چه زیبا سخن میگویدسکوت یک تصویر از ثبت یک لحظه
سال ها به دنبال ستاره خوشبختی که دربالای کوه آرزو وکمی پایین تر ازماه بود از کوه بالا رفتم ولی همین که به نوک قله رسیدم با کمال تعجب دیدیم که ستاره خوشبختی چراغی بود که آسمانخزاش دیوانه ای آن را به ماه آویخته بود
متن عطیه چک نژادیان
بجای تماشای پنجره زندگی دیگران
از کتاب عمرت لذت ببر
داشته هایت را جلوی چشمانت قاب بگیر
و برای نداشته هایت تلاش کن
حسرت باغچه دیگران را نخور
در عوض باغبان دنیای خودت باش !
متن عطیه چک نژادیان