متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
زنانه مینویسم دلتنگی های
هر روزه ام را در کام کلمات
غریبِ عشق تلخی اش جان
لحظه هاااا را می آزارد ک
این هم عادت عشق است
تلخت میکند تا شیرینی ملس
انتظار برایت آسان شود
*تنها دلیل زندگی*
زنانگی هایم را
مردانه به انتظار باش ...
زهرا زمانی
دلم میخواهد از نو در بغل گیرم جوانی را
بنوشم جرعه جرعه لحظه های زندگانی را
قبای کهنه ی شرم و حیا را پاره بر تن تا
بپوشم پیکر هر نانجیب آنچنانی را
ببویم گل به هر دامن که بوی عاشقی دارد
و هی دامن زنم عشق و کلام مهربانی...
ولی من هنوزم دوسش دارم..
و چه کسی میدانست که بالا ترین انقلاب روزی انقلاب عشق خواهد بود؟
به حدی دوسم داری که توی ذهنم میخونی به حدی دوست دارم که تنهاخودتومیدونی
و عشق....
دردی که میان خنجر مرهم میشود
سوزی که میان رنج تسکین می دهد
اشکی که میان غم شادی می دمد.
و زمانی عشق را در من میبینی که من دیگر من نیستم...!
این دلتنگی چیه که جون ادمو میگیره وقتی دلتنگی قلبت اونقدر دردمیکنه که نه تظاهر نه وانمود کردن واقعاقلبت دردمیکنه حس میکنی الان که دیگه وایسه اونجاست که اوج عاشقی و میفهمی کاش میشدوسط دعواهادادزد بگی اینم منم منی که جونش به تووصل منی که باتو شد یه من دیگه...
و روزی خواهیم فهمید که برای خوشبختی تنها دوست داشتن کافی نیست !
عشق همه چیز است اما همه چیز عشق نیست.
مشکلات فقط در هم آغوشی ها حل نخواهد شد
و بوسه هم آنقدر ها که میگویند زشتی ها را پنهان نمی کند.
قصه دیوانگی درکنار معشوق هم یک...
دلتنگی عاشقُ به
خیابون می کشونه
قلبُ بیمار می کنه
به جنون می رسونه
ازلحظه دیدنت قلب من عاشق شده دیگه کنترلش هم ازدستم خارج شده
اگر که ساکتم قول داده ام
قول داده ام به کسی که بودنش را در نبودنش به نظاره نشسته م...!!؟
اگر که ساکتم نه اینکه اهل فراموشی باشم...
قول داده ام که تازیانه ادبیات عشقی م ردش در پشت قلب عزیزم حک نشود
قول داده ام که او برود ومن...
پاییزدل
برگها می ریزند
شاخه ها غمگینند
خش خش برگ زند داد که ای راه گذر
پا مزن برسر من
من زمانی چون گل
شادوخندان بودم
من زمانی بودم
سایبان در گرما
لیگ زد آتش بر هستی من
بی وفا سردی و دل مردگی پاییزی
من زپاییز و خزان بیزارم...
تو که اهل ماندن نبودی چرا خلوت مرا به هم زدی....
آمدی چه چیزی را یاد آوری کنی!؟
عشق را ! یا درد را ؟؟؟
✍️ رضا کهنسال آستانی
قلم که به دست بگیرید ارکست سمفونی زندگیتان باهمکاری قلم ؛ کاغذو معجزه ذهنتان بهمراه ملودی درد نت به نت عشق را مینوازد.
✍️ رضا کهنسال آستانی
هر وقت نتوانستی دل ببری
سریعا دل بباز
برد و باخت در عشق تفاوتی ندارند
بابک حادثه
خالی ام از عشق
و درگیر نبودنها
چون خشک رودی
در انتظار بارش عشق
بادصبا
عشق تو
یکبار
بر دوش دلم نشست
ومن پادشاه قلب تو شدم .
حجت اله حبیبی
عشق
پرنده ایست
که
گاه
بر دوش درخت
می نشیند .
حجت اله حبیبی
نمی خواستم
این عشق هویدا شود دیده شود حتی به چشم قلم ؛ هی واژه را به در ودیوار دفترم زدم هی پنجره لغات رابستم نشد!؟ وای که هرچه مینویسم آخرش به چشمهای توختم میشود ودلم بهمراه کلماتی لُخت وعریان...
خدا از سر تقصیراتم بگذرد...!؟
✍️رضا کهنسال آستانی