هوای تو چگونه است؟ در من امشب یکی دنبال چتر می گردد!
صحبت یاس و نرگس و مریم نیست دل باغبان پژمرده است
و چه اندوه غلیظی ست جهانی که در آن عشق فریب است...
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
به خوابم بیا دل که نمی داند رفته ای!
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی
دلتنگ *تو* میمیرم گاهی
تمام شب به تو فکر کردم صبح ستاره بود که از چشم هایم فرو می ریخت
دلت که گرفت دیگر فرق نمی کند داری برای کدام دردت گریه می کنی!
چیزی برای از دست دادن ندارم جز تو که رفته ای!
دلتنگی ترانه ای که طعم تلخ قهوه ی تو را در سر گیجه هایش بیاد می آورد
این بوده سهمم از تو یه قلب داغونو / چشمای خیس
دارم خفه می شوم چقدر هوا از تو خالی است
چه فرق میکند خوابم ببرد یا نبرد دل است و هنوز آب در هاون می کوبد!
بعد از تو هر چه آفتاب خود را تکه تکه کند هیچ جای این زمین گرم نخواهد شد
قاب این پاییز سهم من از نبودنش
کجای جهان رفته ای؟ باز نمی گردی/ می دانم...
سخت نیست. بعد از تو هیچ چیز سخت نیست
در دلم اندوه هزار جنگل بی برگ پاییزیست
تو از فصل پاییز زیبا تری من از فصل پاییز تنهاترم
بگو به خواب که امشب میا به دیده ی من جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت
عاقبت عشق به یک خاطره می پیوندد
کجا زندگیمی تو که من می گردم و نیستی...
با آن که رفته ای و مرا برده ای ز یاد میخواهمت هنوز و به جان دوست دارمت