متن کتایون آتاکیشی زاده
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کتایون آتاکیشی زاده
رد پاهایت را ، دریا پاک کرد
خاطراتت را چه کسی پاک میکند؟!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
هربار می آمد
عطر نارنج های شیراز را در خانه پخش میکرد
بهار باید دلبری را از او یاد می گرفت
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده
هوا گرگ و میش بود...
خورشید دلتنگ
ماه تنها
و دنیا خسته
تو کجا بودی؟!
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده
خاطراتت آنقدر مرا کشت
که جنگ ایران و عراق آنقدر
کشته نداده بود...
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده
شاید خوشبختی
همان لبخندی بود
که ماسک از مردم دنیا
دریغ کرد • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
پاییز فصله رفتن است
پرنده ها شهر را ترک میکنند
برگ ها ، درخت را
گرما ، قلب هارا
و تو مرا...
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده🍁⚡️
یک نفس عمیق!
آرام نشدم ، هیچ...
بوی عطرت مجدد پیچید
داخل خاطره ها • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
نیازی به چتر نیست
مژه هایت در باران
سایه بانِ انعکاس تصویر من
در چشمان توست... • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
