میروی با غیر و من با گریه میگویم: بهخیر خاطرت آسوده باشد! اهلِ نفرین نیستم عاقبت با مرگ دیدار ت میسر میشود آخرِ این قصه شیرین است، بد_بین نیستم
بعضی از آدمهای این روزگار این چنین اند: با گرگ بره می خورند با چوپان گریه می کنند
اجازه نمیدهم سر مزارم گریه کنند زندگیام گریه داشت که همه خندیدند و رفتند
برایت گریه تجویز می کنم بغض تمام گلویت را گرفته است...
پول خوشبختی نمیاره ؛ ولی گریه کردن تو یه مرسدس آسونتر از گریه کردن روی دوچرخه است !
کوه من گریه نمیکرد و نمیدانستم کوه ها اشک ندارند،فرو میریزند
نه آروم میشم از گریه نه یادت میره از یادم نمیدونم به این دنیا تقاص چی رو پس دادم...
دل ات که گرفت دیگر فرق نمی کند داری برای کدام دردت گریه می کنی!
دلم گرفته و روی شانه هایِ خودم گریه میکنم
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشت وقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت
من اندوهگین نیستم خود اندوهِ عالمم سرزمینی در سینهام گریه میکند...
خونه از گریه پُره، کوچه از مرگِ غزل توی ویرونی باغ، نعش گُل بغل بغل
آمدمت که بنگرم گریه نمیدهد امان...
عشق تو مرا به شهرهای غم و اندوه برد که پیش از تو به آنجا نرفته بودم ! و حتی نمی دانستم گریه معنای انسان میدهد و هر کسی بدون اندوه ، انسان خطاب نمیشود ...
چرا؟ بهجایپاککردناشکهات، اوناییروپاکنمیکنیکه باعثگریهاتمیشن
زیر بارانِ بهاری رو به من میایستی گریههای هر شبم را صحنهسازی میکنی! .
وقتى دختر ى بخاطر پسر ى گریه کند قطعاً عاشق اوست ولی اگر پسری بخاطر دختری اشک بریزد یعنی دیگر هیچ کسی را به اندازه او دوست نخواهد داشت... .
شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزن گریه بر شانهی بالش کنی و خواب شوی؟
بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشم هایشان معلوم است که اشکی به بزرگی یک سکوت، گوشه ی چشمشان به کمین نشسته..
آن قدر میخندم که اشکم در بیاید این هم به نوعی گریه با سبک جدید است
خاطرات خیلی عجیبند ... گاهی اوقات می خندیم ... به روزهای که گریه می کردیم ... گاهی گریه می کنیم ... به یاد روزهایی که می خندیدیم!
کاش تو رو ندیده بودم توی اون سه شنبه سرد کاش میشد شبا با گریه بگم هر جوری برگرد
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
مطمئن باشیدکسی که شما را دائم به گریه می اندازد... نه عاشق شماست و نه حتی دوستتان دارد!