پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
قهری است بی آشتیمرگ، سُرایشِ سرودِ مرثیه است یاآواری بر قلب هایِ آواره....
آخرِ رقصِ قلم مرثیه ای در غم توستواژه ها، ثانیه ها، در به درِ ماتم توستتو غزل گونه ترین حالت اشعار منیشعر من حال و هوایش همه در عالم توستمی نویسم همه شب از دل لامذهبِ خویشدفترم صحنه ی عشق است و قلم پرچم توستگرچه محروم از آغوش تو گشتم همه عمردر دلم هست هوایت، نفسم همدم توستشاعری خون به دلم در پسِ این قافیه هاوزن شعرم همه سنگینی بارِ غم توستهادی نجاری...
تو ای محمدرضا شجریان، فرزند خلف ایران، تو ای آوای جاودانه خراسان. آوای برخاسته از گلوگاه گرم تو، قلب یکایک هموطنان تو را گرم کرد. تو نمرده ای، صدای تو در قلب ما جاودانه حک شده است. گویند فقط صداست که می ماند. من مرثیه تو را نخواهم گریست. تعالی تو را خواهم سرود.»...
غم چهارزانو در دلم می نشینددلتنگی بیخ گوشم غوغا می کندلب می بندماماحریف چشم هایم نمی شوماشک روی گونه هایم ذکر ماتم می گیردو منفرو رفته در آهی جانسوزدر خیمه گاه وجودم مرثیه رفتن تو را می سرایم...
ما ذکر مصیبت مدامیم حسینمرثیه ی مرگ ناتمامیم حسینما کرب و بلای ناطق تاریخیمهرماه محرم الحرامیم حسین...
شال ماتمت آبرو به من دادموج پرچمت دل را داده بر بادقصه ی غمت دریای نگاهماسم اعظمت از لبم نیفتادتویی که جلوه تا بی کرونه داریتو سینه ی من فقط تو خونه داریقد تموم عالم دیوونه داریارباب خوبم ماه عزات رو عشقهارباب خوبم سینه زنات رو عشقهارباب خوبم کرب و بلات رو عشقهارباب خوبم پرچم سیاهت رو عشقهوای دلم بی سر و سامونهماتمت درد بی درمونهارباب خوبم کرب و بلات رو عشقهارباب خوبم سینه زنات رو عشقهارباب خوبم پرچم سیاهت رو عشقهب...
هوای غمت شور بپا کرد، دلم یادی از لاله ها کرد - شبهای محرم منو راهی کربلا کرد...
در گوشه ی ویرانه/من مرثیه میخوانمبابای غریب ِ من/با سر شده مهمانمبی تو همه عُمرم/اندوه و عذابهخوش آمدی ای سر/به کنج خرابهبابا یا حسین جان...بنگر به سر و وضع و/آشفتگی ِ حالممن درد دلم با تو/می گویم و می نالمچون مادر سادات/رویم شده نیلیاز کینه ی زجر و/وان ضربت سیلیبابا یا حسین جان......