متن ادبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ادبی
در مسیر خورشید تاختیم تا آن دم که سایه هایمان از ما پیشی گرفتندبه شب نشستیم هرگز اما به آن دل نسپردیم از این که طلوع ناگزیر اگر پیش از تنفس صبح، جان داده باشیم طلوع آفتاب بی معناست
ناخوانده ها زیاد است از نوشته های پر محتوای نویسندگان .
ما از رؤیای پرنده ای اسیر در قفس می گوییم...
آریا ابراهیمی
بهاری، گل به شوق تو می روید...!
آریا ابراهیمی
به گل
به سوی گل بیندازم نگاهی
که از شادی های تو می خندد
باغ و بوستان در آغوش عشق
رقص می کنند و برافروخته می شوند
به سوی گل پرتاب می کنم دلی
که از پاکی و زیبایی تو می تپد
رنگارنگی تو همه را فریب می دهد
جان...
نامه سوم
گرفتاری تو،
آبگیرم خود را از زیر پایین هایی که
نهان شده در روحم، باز می کند.
دوری تو
آن بی معنایی است که دلم را
به سوی یک وجود بی جهت می کشاند.
آیا زندگی بی تو همچنان ارزشی دارد؟
آیا همه چیز چنان خالی و بی...
تعصب را می توان خطرناک ترین
مخدر تاریخ بشر دانست که افراد تحت تأثیر آن بدترین نوع شرارتها را مرتکب شده اند.
آریا ابراهیمی
من ملودی چشمانت را بلد شدم 🎼
ضرب تند قلبم از مسیری که عطر تو عبور کرده بی اختیار گذر میکند...
من و دلتنگی عادت کرده ایم،
به عوام فریبی گمراه کننده انتظار؛
دریای پُرتلاطم های کاریزما آخرین
اَشک های دلواپسی ...
همانند شن زارهای ترک خورده ابریِ غروب ریسه...
در راهی کهن و تاریک و پر از راز و رمز
جوانی قدم می گذارد به سوی دروازه ی شگفت انگیز
از آنجا، چشم او می تواند بنگرد
در دنیای تازه ای پر از رنگ و نور و ستاره های درخشان
آیا او دل دارد از آن همه زیبایی به...
دسته گل رز، عشقی برآمده
از دلِ یار، آرزوی برآمده
رویایی پر از شیرینی و واقعیت
آینده ای روشن و مستدام
زن جوانی در انتظار مردی
دلش پر از امید و انتظارِ زندگی
در برابر آن، در آغوشِ عشق
روحش چون باغی است که گلهای رنگارنگِ عشق در آن شکوفا...
عشق درخششی جادویی است که از درون هستهٔ سوزان روح می تابد و زمین پیرامونش را روشنی می بخشد و توانمان میدهد تا زندگی را در قالب رؤیایی شیرین و زیبا بین دو بیداری درک کنیم.
جبران خلیل جبران
۱۸ سالگی سن عجیبی است به خودت میآیی و هزار رویای به دست نیامده ،یک مسیر و هزار راه حل و مشکلات ریزو درشتی که تا آن وقت به دیدگانت نیامده است .
گاه همچون دخترکی لوس که اشکش دم مشکش است گریه می کنی برای ساده ترین علت های...
جاهل بی سواد شاید روزی بتواند حقیقت را درک کندآ اما، جاهل باسواد هرگز نمی تواند حقیقت را بفهمد.
می شود گاهی بیشتر به خواب هایم سر بزنی آخر دلم بدجور بهانه گیر تو شده است ؛ چون هیچ دلتنگی به پای دلتنگی برای تو نمی رسد مثل یک عاشقانه ی آرام ؛ دیگر هیچ لقمه ای طعم لقمه های تو را نمی دهد ؛ هیچ نوازشی به پهنای...
غم انگیز ترین لحظه ی این جهان،
لحظه ی آرام گریستن آدمی،
بر گور آزادی خویش است...
مهدی بابایی ( سوشیانت )