متن تبسم

همین که دلتنگی سایه ی شومش را برسر دلم پهن میکند
وقتی که تنهایی را تا مغز استخوانم احساس میکنم
جهان با تمام وسعتش برایم شبیه به زندانی می شود که از هر سو
احاطه ام میکند
دلهره شعرهایم را مبتلا میکند
صبوری ام چشمانم را کم می آورند
که...

دلدارِ من!
این قضیه همواره در افکارِ من
جولان می دهد
که تو را کمی بی ملاحظه
دوست بدارم.
چیزی شبیهِ یک
داستانِ عاشقانه ی کلاسیک،
با پایانی به یادماندنی.
من آیه ی داشتنت را
هر روزِ سال شمسی
با خود م مرور می کنم!
تا این گونه آشکار شود؛...

بیا و بی بهانه بند آغوشم شو
گره بزن چشمانم را در مسیر
اتفاقات ارغوانیه تبسم
عبورم ده بی تکلف و ساده

از صداقت نیلوفرها تا عشوه گری نازها
عاشق ترم کن میان دلبستگی ها و وارستگیهای قرمزو بلوطی مردمک دیدگانت!

پروازم ده در ساقه های نازک نیاز
از واماندگی...

محبوبم!
مادامی که نامِ من
کنارِ نام تو می درخشد!
زندگی ام تبسم می زند؛
درخت ها شکوفه می دهند؛
پرنده ها در ارتفاعات اوج می گیرند؛
و خوشبختی می نشیند
در مرکزی ترین نقطه ی قلبم!
پس همان همیشگیِ من باش
و مرا از هر چیز دیگری بی نیاز...

اولین تنفس زندگیت،
یادت هست؟
اولین فریادت،
یادت هست؟
روزهای قشنگ کودکی،
الاکلنگ بازی،
یادت هست؟
طعم شیرین بستنی،
بادکنک بازی،
یادت هست؟
عاشقی، نوجوانی
شب تا صبح خیال بافی،
یادت هست؟
زندگی یعنی؛
پرواز پروانه
زندگی یعنی؛
شوق دیدار بهار
بوسه بر قامت ماه در تابستان
زندگی یعنی؛
نبرد...

نشسته ام به انتظار ...
قیامت برپا شود
مردم فوج فوج بیایند ..
تو
به تنهایی !
فرشته ها
نامه های اعمال را
رها کنند و
انگشت به دهن بمانند و
چپ چپ
به خدا نگاه کنند.. و خدا
یواشکی تبسم کند

بوسیدن چشم را من از کسی نیاموختم

یا که با تبسم تو
بهشت به نام من می گردد چون

زیرا تو اول نور را دانستی و معلوم است این
زیرا تو اول دل را دانستی و معلوم است این

چون از عادت های روز دور می شوی
تا به یاد...

چال می افتد کنار گونه ات وقتی تبسم میکنی
نا مسلمان شهر را این چاله کافر کرده است...

تجسم صحراها
تبسم نهال ها
با تو زیبا
و پر معنا

در میان آغوش تو می توان تا کهکشان پرواز کرد
وقتی از تبسم شیرینت
بوسه ها می چینم

تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین تورا با بوسه خواهم چید..

️️️

رد تبسم تو️
در آسمان پیداست
شب ماه می شوی!



️️️

اسفند ماهی که باشی همیشه یه تبسم آرامش بخش رو چهرته...!

بمیرم پیش آن لب، اینچنین گاهی تبسم کن

بحمدالله که دیدم بی گره یک بار ابرویت

همین که وقتِ خوابیدن می شه تو فکرِ تو گم شد
می شه یادِ تو افتاد و رفیقِ یه تبسم شد؛
همین که وقتی بارونو می بینم از پسِ شیشه
تمومِ خونه از عطرِ نفس های تو پر می شه؛
همین که پیشِ من هستی همیشه، مثلِ رویاهام؛
همین که...

چال می افتد کنار گونه ات وقتی تبسم میکنی
نا مسلمان شهر را این چاله کافر کرده است

‌ روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوش‌تر از گرمای صد آغوش بود

همیشه اونو می دیدم توی کوچه های برفی
بین ما فقط نگاه بود نه کلامی بود نه حرفی
حرف من همیشه خنده جواب اون یه تبسم
زیر لب زمزمه می کرد اما حرفاش واسه من گم...