متن حال خوب

یادتون میاد وقتی بچه بودیم به مامانامون می گفتیم مامانی دلم درد می کنه چی میگفتن؟
می گفتن بهش فکر نکن خودش خوب میشه
پس تو هم به هر چی که ازارت میده فکر نکن اینجوری حال دلت خوب میشه

حال دلت کوک رفیق♥️

یاسمن معین فر

یه روزی میرسه که باید برای همیشه این دنیای فانی رو ترک کنیم
پس بیا تا اون موقع عاشقانه و خالصانه به خاطر خودمون و آرامش و حال خوب خودمون زندگی کنیم

بگذار از امید برایت بنویسم
امیدی که در هرجا و هر زمان کورکورانه به دنبال آن میگردیم
میدانی؟!هنوز هم خوش بینی میتواند باعث ریشه دواندن امید در قلبهایمان شود
پس بیایید دیدگاهمان را نسبت به زندگی و آینده تغییر دهیم تا آرامش و حال خوبی که به دنبال آن هستیم...

اگر در بین بی رحمی های دنیا هنوز خود واقعیت هستی و بدون توقع به دیگران عشق میورزی من ازت تشکر میکنم که با افکار قشنگت دنیا رو به جای زیباتری برای زندگی تبدیل میکنی

زیباترین هدیه خدا
رفیق قشنگم
میدونم دغدغه ها زیاده
مشکلات فراوونه
اما تو بخند چون تا حالا کسی با غصه خوردن و حال بدی به جایی نرسیده
من درکت میکنم
ببین عزیز من
تا زمانی که حال خودت خوب نباشه نمیتونی برنامه هاتو با آرامش و خیال آسوده به سرانجام...

چقدر خوب است
او هست
من هستم و
حال دنیا
خوب است...

(فروغ گودرزی)

دلم میخواهد عشقت را تا ابد در قلبم بکارم
تا ناخودآگاه هم شده
دلیل لبخند و حال خوبم را
فراموش نکنم

تنها چیزی که ممکن است الان حالم را بهتر کند اینست که به خانه برگشته باشم از آخرین روز مدرسه قبل از عید بوی فرش شسته شده ی نمناک بیاید.

مامان برای من و آیدا لباسهای عید خریده باشد، شبیهِ هم.
کفشهایم انقدر نو باشند که بتوانم از جعبه دربیاورم...

آدم باید یکی رو داشته باشه که هر صبح بهش صبح بخیر بگه و روزش رو به این قشنگی بسازه،یکی که در اوج گرفتاری و شلوغی و بدو بدو های کاریش ،در کوتاه ترین زمان فراغتش بهت زنگ بزنه و بگه فقط می خواستم صداتو بشنوم همین...
آدم باید یکی...

فرشته مرگ امروز سراغ آدم های
دیگه رفت
و خدایی که از روزهای خوبش
نا امید هستیم
به من و تو دوباره
بیست و چهار ساعت فرصت
زندگی داد
حداقل با طلوع دوباره ات
ثابت کن لایق این
نفس کشیدن بودی

برایمِ کمی نگاهِ شادت را بیاور،
قلب چروکیده با اخم هایِ نامرتب را نمیخواهم!..
صدای گریه های بی صدایت را نمیخواهم..
کَمی زندگی با طعمِ شیرین هندوانه بیاور..
حداقل حال دیوانِگی را دیوانه وار برایم بیاور..
با روزگارِ سیاهِ دقایقت، سرودِ خداحافظی بخوان.
کَمی دلِ آرزده ات را مبتلا به...

حال دلم خوب است و
این نشان از شنبه ای
پر از داشتن توست...

‍ ‍ دخترم
روز تولدت
هر چه پول داشتم
خرجِ کاشتنِ درخت کردم
دلم می خواست با آمدنت
حالِ این شهر خوب شود
نفسی تازه کند
جایشان را نپرس، نه
نمی گویم.
این ندانستنِ زیبا
این رازِ قشنگ پیشِ بابا می ماند
دوست دارم سال ها بعد
پای هر درخت...

و دستامو به دستات می سپارم
چه خوبه! خوبه حال تو کنارم

بهت این قول رو میدم همیشه
کنارت باشم و تنهات نذارم

تو پیشم هستی و آرومم اما
همون اندازه واسه ت بی قرارم

تموم سال شد سبز از حضورت
با تو یک قرن تفسیر بهارم

به من لبخند...

زندگی هر چقدر هم بد و زشت به نظر برسه حتما یه کاری هست که با انجام دادنش خودتو خوشحال کنی
کافیه یه آرزوهایی رو که نتونستی و نشد، چال وچُولشون کنی و
بجاش جوونه ی آرامش توی وجودت بکاری و زندگیتو سبزش کنی🌱
از زندگیت لذت ببر حتی با...

🌚 می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید ، برایشان چای ریخت ، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده ، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد .
کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم...

باورم نمیشد
خانه ی چوبی وسط جنگل سبز
هوای ابری و بارانی
بوی کیک شکلاتی
صدای خنده دخترک خردسال
تابلو های پر رنگ و نقش و نگار
گل های نرگس که با نظم خاصی در باغچه صف کشیده بودند
صدای گنجشکان
ابرهایی به رنگ صورتی و بنفش که اندازه یک...

می خواهم حال دلم خوب شود

دلخوشی هم .... گاهی باشد

از نزدیک ترین لحظه ممکن، دلِ خوشش بردارم

گاهی، گاهی .... غرق شوم در این رویا

شاید خود را پرنده ای کوچک ببینم، دور از چشم شکارچیان.... در کنار رودخانه بنشینم... سردم شد ، بال بگشایم ... بپرم سمت...

اسفند همیشه حالِ خوبی داره...
از عطرِ گُلِ سنبل ش بگیر تا ماهی هایِ قرمزی که هر کدوم به یک شکل تو آب میرقصن...
از مردمی که تو دلشون هزارتا غصه وجود داره امّا بازم لبشون میخنده...
اسفند که میشه تمامِ پیاده روهایِ شهر پُر میشه از آدم هایی که...

شیرینی عجیبی دارد
کنارِ خانواده باشی
مادر و مادر بزرگ ، پدر و پدر بزرگ
نوه ها ، نتیجه ها ، نبیره ها
حس دلگرمی عجیبی
از دل این هسته بیرون می آید
حس دوست داشتن های مخملی
حس مزه های شیرینِ شکلات عید
حس گرمی دستهایی که زیر سایه...

حال خوب یعنی خط خطی کردن اقصی نقاط بدنش

به سرقلم نگاه و بی واهمه از لرزش دستانم

ارس آرامی

جامه گلدار
بر تن کردن و
گونه های
گل انداخته ام
از تماشای رُخت؛
و چای در دست
که غرق
عِطر گل محمدیست
تنها بهانهِ اندکیست
برای اثبات
دوست داشتن؛
تو در کنج خانه
صدایت را
طنین انداز کن
و برایم مولانا
از بَر کن
و گوش بسپار
به نجواهای...

تو مثل کمپرس سرد روی کبودی های دستی،
یه چیزی شبیهِ بغل محکم بین یه عالمه خستگی.همون قدر قشنگ و دل چسبی، همون قدر پناه.با داشتنِ تو می شه قشنگ ترین لبخندِ روی لب رو داشت. تو با همه ی این آدمای خسته کننده فرق داری. تو امیدی، حال ِ...

همیشه بهم میگفتن یه روزی یه جایی یه شخصی وارد زندگیت میشه که بند به بند وجودت اونو دیوانه وار میپرسته... ولی باورش برام سخت بود، یعنی تا قبل از اینکه وارد زندگیم بشی باورش سخت بود!
آخه کی باورش میشد من، یه آدم مغرور و از خود راضی، یه...