شعرهای سیامک عشقعلی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرهای سیامک عشقعلی
روی چون ماه تو دزدیده قرار از شب من
نیستی باخبر از قصه ی تاب و تب من
قبله ام چشم سیاهت! شده ام بنده ی تو
کافرم کرده ای ای دلبرِ لا مذهب من!
🟥 شاعر: سیامک عشقعلی
پنجره ی چشم هایت را
هرروز صبح
با بوسه وا می کنم
به خورشید!
تا عشق بتابی...
زیبای من!
🟦 سیامک عشقعلی
نشسته ام کنار تو! عزیز دلربایِ خوب!
نگاه عاشقت بهار! دلم پر از دعای خوب...
انار دانه می کنم به رسم فصل زندگی
دوباره من! دوباره تو! دوباره ما! خدای خوب!
دوباره رقص برگ ها، به ناز برف دل سپرد
تو دعوتی به بوسه و به عطر ماجرای خوب!
بخند...
انار دانه می کنم
لبخند می چینم...
تنفس های سرد و عطرآگین پاییز به شماره می افتد
هزار پنجره شوق دارم،
به پیشواز زمستان!
بوسه های آبستن از عشق
دیوان پدرم «حافظ»
آرزوهایی سبز برای قلب های لبریز از بهار و مهر
«دوستت دارم» هایی از جنس همیشه
دست هایت...
قطار تو را می برد
و من در هیچ ایستگاهی پیاده نمی شوم!
چه در ذهنم اردیبهشت را هرروز باتو قدم بزنم
چه در همین لحظه
همین جا
ببوسمت و زیبا شوی!
در هر صورت
عشق مقصدی ندارد جز باتو بودن...
سیامک عشقعلی
دیدند غمگینی ولی شادت نکردند!
دیدی تو را یک لحظه هم یادت نکردند!
در چاه غم بودی ولی آن ناتنی ها
رفتند، خندیدند، آزادت نکردند!
ویران شدی و روزگارت درد می کرد
دستی نیاوردند آبادت نکردند!
گفتند با پروانه ها ماندن چه زیباست
هرگز به این دیوانگی عادت نکردند!
در...
با هزاران چشم گاهی بد مراقب هستی و
دزد اما پیش چشمت منزلت را می برد!
عشق مثل آسمان آبی ست از هرجای شهر
یک نفر یک روز می آید دلت را می برد!
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
عطر تو گرفته پیراهنمو
دوباره دلم یه جای دور می خواد
عمریه دارم ادامه می دمت
اسم تو اما به یادم نمیاد...
گاهی بغضی، گاهی حسرت، گاهی شوق
کنارت یه جایی جامونده دلم
مثل انتظار یک برگشتن
توو غروب غمگین یه ساحلم!
من هنوز دور خودم می چرخم و
گاهی...
بعداز تو عمری با هوایت گریه کردم!
رفتی و ماندم در عزایت؛ گریه کردم!
هربار از راه آمدم دیدم تو هستی
در خانه ام خالی ست جایت...گریه کردم...
باغی که پرپرشد تمام غنچه هایش
اینجاست شاید بی صفایت! گریه کردم
هربار اینجا آسمان، سرخ از غمت شد
با بغض هایت...گریه...
هرلحظه ی این زنده بودن باتو زیباست
خوشحالی بی وقفه ی من باتو زیباست
من یک مخاطب در جهان دارم تو هستی
خانم! اصلا شعر گفتن باتو زیباست
وقتی تو باشی من خدا را دوست دارم
آرامش این روزها را دوست دارم
یادت می آید بار اول با خجالت
گفتم:...
خان نمی داند چه بد با بغض رعیت می کند
گاه بعضی را سکوتی هم، بدعادت می کند
جمع کن هوش و حواست را دلی را نشکنی
آفرین بر او که در این حرف دقت می کند
از گناهم چشم پوشی کن و روزی می رسد
مبتلا باشد همان کس...
در اتاقم درختی هست، همسنِ پدر بزرگم!
طنابی به شاخه هاش بسته ام
و هفت سالگی ام هرروز تاب بازی می کند
تا پله های مارنقولا
تا خانه های روروس
تا کلیسای باسیل
تا نگاه خیره ی مجسمه های موآی!
اشتیاقم که سرازیر شود
تمام کوچه های جهان را
در...
مانند گل هستی تو از بس ناز داری!
در چشم هایت صد غزل اعجاز داری!
بالا بلایی! دلربایی! ماه هستی!
تقصیر قلبم نیست چون دلخواه هستی!
از چشم من زیباترین هستی همیشه!
هرجور باشی دلنشین هستی همیشه!
ابروی قاجاری! تنی نازک تر از گل!
اصلا چرا باید بگویم گل؟ سر...
من غنچه ی پژمرده ی هر سال هستم
چون آرزویی دیر اما کال هستم
اندوه هر تبعیدیِ بی خانه ام من
شاید به قول مادرم دیوانه ام من!
با بال هایی بسته در پرواز بودم
پایان تلخی از خودِ آغاز بودم...
جاری شدم در خط اول گیر کردم
من روح...
جوری دلم را برده ای با خنده هایت
گاهی برایت می شوم پرپر! چه خوب است!
ای کاش می دیدی خودت را از دو چشمم
دنیا ندارد از تو زیباتر! چه خوب است!
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
از روزهای سخت می آیی همیشه
تفسیر کوهی! روح دریایی همیشه
با زندگی و قصه اش در جنگ بودی
خورشید را با زخم های خود سرودی
طوفان غم زد در خودت گاهی شکستی
گاهی تو هم با بی کسی از پا نشستی
آیینه ای فریاد می زد حسرتت را
بر...
دوری و تهران بی تو با من جنگ دارد
در کوچه هایش با هوایت غرق دردم
این روزها حالی نپرس از من که بدجور
این شهر را یک شعر سرخ از غصه کردم
بعد از تو حسرت شد برایم مهربانی
اینجا تمام مردمش قهرند با هم
از ازدحام پوچشان پیداست...
ما دوتا یاغی بودیم
از همون روزای بد!
غربت و بی کسی مون
مشت اول رو که زد...
ساز خریدیم زندگی
واسه ما کوک نشد!
هیچکسی به بغض ما
حتی مشکوک نشد!
خوبیش اینه که با هم
روزای خوب ندیدیم!
خیلیا مارو زدن
تا با هم قد کشیدیم!
تووی سمفونی...
هر روز ما را می کشد یک ترس، تشویش
گاهی نبود آب، گاهی هم گرانی!
بی زندگی هر روز درگیریم با مرگ
هر روزمان شد یک بلای ناگهانی!
◾ شاعر: سیامک عشقعلی
اگر بر روی لب، لبخندها دارم
غمی ناجور در این بندها دارم
من عمری شب به شب از کوه می آیم
من از تکرار یک اندوه می آیم
تو از من شعر می بینی غمم را نه!
غزل ها را تو می چینی غمم را نه!
من آن گورم که...
پسری که تورو با تموم قلبش می خواست
اونی که به چشم هرکسی به جز تو زیباست!
غرور گرگ داره! کوه غصه توو دلش!
اونی که همه میگن وجودش دریاست!
اونی که توو خیابونای شهر مرد شده
عشق تو چرا براش مثل یه کهنه درد شده؟
اونی که به پای...