سه شنبه , ۶ آذر ۱۴۰۳
"ولنتاین" یه روز نیستیه حسه...یه حس که هرروز تو رگای من جاری میشه از همون لحظه که چشمامو باز میکنم و روز جدیدی رو با فکر به تو شروع میکنم،تا شب موقع خواب که با تصورِ صورت ماهت ب خواب میرم...ولتناین واسه بقیه اس که یادشون بیاد عشق رو...دلدادگی رو...نه منی که هرروز واسم روز عشقه...روزای دلتنگی، که از صبح با بغض بیدار میشم و اولین کاری که میکنم نگاه کردن به عکساته...روزی که فقط چند ثانیه میبینمت و تا شب انقدر حالم خوبه و میخندم...
اومدم پشت پنجره، گوشه ی پرده رو کنار زدم و خیره شدم به خیابونی که روبه روی پنجرمون بود.پاکت وینستون آبیم رو باز کردم، یه نخ از توش درآوردم و بین لبام نگهش داشتم.کام اول رو کشیدم:\پشت چراغ قرمز بودیم، پسربچه ی گل فروش بهم گفت:-عمو برا خانومت گل نمی خری؟نگات کردم.لبخند زدی.خواستم کیف پولمو درارمو برات گل بخرم که بوق ماشینای پشت سر بهم فهموند چراغ سبز شده و باید رفت!\دود کام اولم توو هوا پخش شد!کام دوم رو کشیدم:رو موتور بودم.از...
من به چشمان تو محتاج تر از نان شبمعشق بر سفره بریزان،غم عاشق نان نیست...
در کابوس هایمشبی عاشق ماه شد خورشید...!وای اگر گونه ی ماه راببوسد خورشید !باید پا در میانی کنند کوههاخورشیدشان را باز گردانند تا مگر به دریا درمان کند تاولِ بوسه راماه...!...
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق.....
و جهان عاشق چشمان سیاهت شده استو خدا قاری قرآن نگاهت شده استحیف موهای بلندت که کوتاه کردیحیف که در کار خدا باز دخالت شده است...
عشق از تو آغاز می شود دختر!تویی که جان بخشیده ای به این همه عشق...موی بلند و گونه سرخت اگر نبود،دنیا اگر لبِ اناری و بلندی مژگانت را کم داشت، عاشق نداشتیم در جهان ..حتم دارم قبل از تو احساسی وجود نداشت و خدا به وقت آفریدن تو بیشتر از همیشه لبریز عشق بوده استبستگی به تو دارد عشقبه تو و دخترانگی هایت ..هرچند ساله که هستی،دخترانگی ات را از یاد نبرتا دنیا زیبایی کم نیاورد...روزت را جشن بگیر چشم و چراغ دنیاآزاد باش گوهر زیبای پدر...
شعرها هیچ خاصیتی ندارندمگر آن کهمن برای تو بنویسمو دیگرانی بخوانند وعاشق دیگران شوند!...
خیلی خوبه که هستی ؛خیلی خوبه که توی دنیام تو رو دارم و می تونم بودنت رو حس کنم ، حتی وقتایی که از هم دوریم !عزیزم ...من عاشق بودن کنار توام، عاشق حرف زدن با تو، قدم زدن کنارت، بوییدن عطر تنت، من حتی عاشق فکر کردن به توام ...اصلا یه چیزیو می دونی !من هیچوقت دوست نداشتم جای تو باشم، چون من عاشقِ عاشقِ تو بودنم ......
انسان بسیار دیوانه است وقتی که عاشق است....
...یک روز شهریوری بودکه تو در قلبم شکفتیو من در باور عاشقانه هایت جوانه زدمحالاهر شهریور که از راه می رسدزمزمه ی نجواهای عاشقانه ی ماگوش شهر را پر می کندو عطر عاشقی مااز همه جابه مشام می رسدشهریوربا توبوی زندگی و عشق می دهدو من هر سال درست همین موقع دوباره عاشق می شوم......
️عامل بیداریِ هرصبحِ این عاشق؛سلامبا توأم عالیجنابِ عشق؛️ امروزت بخیر️️️...
اصل کلمه عاشق رو شادمهر عقیلی معنی کردکه میگه تو همین لحظه که دلگیرم ازتاز همیشه بهت وابسته ترم️️️...
عشق یک بار سراغ ما می آیدو در همان یکبارجهان قبل و بعدماناز چشممان سقوط می کندنکندقبل از رسیدنمعاشق شده باشینکنداز چشم تو افتاده باشم...
عاشقی دیوانه ترین حالت یک احساس است! آدم عاشق غذا را به چشمش می خورد با قلبش بو می کشد و با دهانش می شنود! سر به سرشان نگذارید بگذارید زیباترین حالت دیوانگی را نفس بکشد!...
من عاشق زندگیم هستم چون تورو به من داده ️️️...
دوری از چَشمانَتبَد ترین تَحریمَستعاشقت خواهم ماندبهترین تصمیمَست....
عشقت مرا تسخیر خواهد کردهر ماه من را تیر خواهد کردوقتی بگویی عاشقم هستیحال جهان تغییر خواهد کرد...
دنیا به عاشق سخت میگیرد عاشق نه می رنجد،نه می میرد...
کاشکی مثل من اما عاشقم بودیتا ببینی بی نهایت راتا برایت بشکفم از عشقتا دوباره بسته بینیاین لبان پر شکایت را......
همه ی ما یه جایی، یه شهری یا کشوریُ تو ذهنمون داریم که دلتنگش میشیم..من بعد از خیابون ولیعصر تهران که برام پر از خاطره و نوستالژیه، عاشق این برج های دوقلو و فضای پارکش و حال و هوای آدم هاش هستم..جایی که تمام سالهای قبل بهم احساس دوام و زندگی میداد. هم دلتنگی هام رو دید و هم شادی هام رو..نمی دونم دیگه کی بشه که بتونم ببینمش اما همیشه تصویر قشنگش تو ذهنم می مونه..شما دلتون برای کجا تنگ میشه؟.....
میدانمسرانجام روزیمرا میان کشتزار های گندمو یا بین شقایق هاکه از خون دل عشاق روییده انددفن خواهند کردروزی همه این تب و تابتمام این شعر های بی قافیهگل سرخی می شوند واز میان خاکم می رویندشاید کودکی مرا چیدو یا دخترکی عاشقمیان موهایش جا دادشاید تو به یادمقفلی بزنی به روی پلیشقایق را ببینییادم دلت را تکان دهدباد آرامدر گوشت نجوا کندتو قهوه ات را بازبی من و بی شکر بنوشیبه یاد دلی که لرزان بوداما دور و برشه...
همه عاشق میشن من دیوونش شدم️️️...
عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبتمرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید.....
من اگه صد بار برگردم به عقبصد بار بمیرم و بشکنَم ..بازم عاشقت میشم ...
در دهانت،دوستت دارم های زیادی پنهان کرده ایی ...!که جز به بوسه ،کشف نخواهند شد ...! میبوسمت... تا هر دو عاشق شویم تو از بوسه های من من از شنیدن عاشقانه هاى تو .....!!!...
[Pre-Chorus]رفت و دیگه برنگشت . اونیکه دنیامو رنگ میکرداونیکه خالق خندم بود .اونیکه هی می رفت برمیگشت[Chorus]X2محتاجم به آغوش چند لحظه ایعاشق بدون هیچ قطره ایاشک که نگران فردا باشه[Verse]ولی نه همش اشتباه بودعشق تو عشق نبود اتفاق بوداگه شکست خوردم و لطمه دیدمباعثش همین اعتماد بوداعتماد به دوست داشتنت به اینکه خوب باشی بات خوبنهمش اشتباه بود اشتباه هرچی عشق ورزیدم بتو از خودمولی نه ازاینجا به بعد دیگه تضمین نیمن ن...
[Chorus]نگیر حسِتو از من،نه نه نه،اونیکه همیشه با توست منم مناونیکه می دونه الان کجاییاونیکه عاشقته منم من،[Verse]اگه حتی نفرین شدم اگه حتی پاهام بستس،فقط میدونم اون بیرون من به تو وصلمبه توایی که منو میکشونی به سمت خودتباعث میشی پا بزارم رو تمام ترسممن توو عمق تاریکی تو مثله نور تابیدیکافی بود نگام کنی هرچی داشتم قاپیدینمی دونستم ولی الان میدونم که واست بازی نیستاین از اون رابطه هاس که جز ما هیشکی راضی نیستثابت میمو...
[Chorus]وقتی رفتی من تنها موندم با بوی پیرهنتمن عاشق بودم و عاشق به شوق دیدنتاره یادت رفت من عاشقت بودم ولی یادت رفتتو یادت رفت ولی بازم من میگم عاشقمبیا برگرد منو بشناس مثله قبلابیا برگردمنو یک بار دیگه نشکن[Verse]برگرد این اتاق تاریکه بی توبرگرد دنیای من خالیه بی توفرو میرم توو رنج سریع ترغمگین تر میشم و به درد شبیه ترنزدیک تر به هرچیزی میشم جز خودمجز خودت هیشکی نی از خودت عزیز ترولی حتی مردن با خاطرات زیباستهر...
عاشقش شدی...آرومش کن...بغلش کنکمکش کناشتباه کن...دعوا کنولی خواهش نکن...!ما برایتان لقمه گرفتیم با جان...دادیم دستتان با جانمببخشید...دیگر نمی توانیم برای خوردنش...خواهش کنیم ......
اگر عاشق دخترى شدى...نه از گذشته اش بپرسنه از آدمهاى گذشته ى دفترِ تلفن اشاوّل از همه بپرس...متولّد پاییزى؟اگر گفت بلهآرام درِ گوش اش بگو...تو براى دیوانه کردنِ یک مرد... هیچ نمى خواهى...جز خودت!...
ببین چگونه سفر کرده ای از آغوشمتمام خانه از اندوه رفتنت غَم شدتودور می شدی و خاطِرَت به من نزدیکببین که من کمَرَم زیر غُصه ها خم شد__مرا ببخش عزیزم که زود می رنجم....ببین که شُهره شُدم، شهره ی پریشانیبه عشق های دو روزه!به هرچه می خوانی!ببین چگونه نوشتند شرح حالم را :قسم به هر چه نگفتند و تو نمیدانی...__که بغض میکنم ومی نویسمت: خوبم....منم که ساکنِ چشمانِ مشکی ات بودمتو پلک میزدی و زندگیم می پاشید...دلم شبیه به گنج...
و عشق؛تجربه ی زیبایی ستکه میخواهمهر روز تکرار شود ...به شرط آنکهباز من عاشقِ تو شوم ... ️️️...
علیرضا اسفندیاری :من از اتفاق های بین مان می ترسمهمین چیزهایی که تو فکر میکنی بی اهمیت هستند...همین نگاه های سر سری تو...لعنتی ، این ها چیزهایی هستند که به راحتیمی توانند من را عاشق کنند!...
عاقبت روزی اگر قاضی این شهر شومجای اعدام به هر زندانی،چند هزار اصله صنوبر بدهمتا بکارند در این شهر غبار آلودهتا بکارند در این دشت و دمنتا که سرسبز شود روح زمینتا بشوید دل این قوم حزینتا که عاشق به بلندای صنوبر نگردقندی از خوشحالی در دلش آب شودنور امید به دل زنده شودشاید اینجا بتواند دل معشوقه خود را ببرد...عاقبت روزی اگر قاضی این شهر شومریشه و رنگ سیاست ز زمین برچینمجای آن عشق و محبت کارمو بقول سهراب: جای مردان سیا...
.هیچکس به من نگفتولی من به تو میگم:برای بدست آوردن کسی که عاشقشیبجنگحتی اگه برای بدست آوردنشباید بمیری......
و چه خوشبخت شدم من عاشق که بی دلیل این نگاهمرسوای لاله های سرخ عشقت نشد...
دوران ابتدایی عاشق یک کوله ی پارچه ای شدم که روی دوش یکی از بچه های مدرسه دیده بودم، برای رسیدن به آن، کیفی که داشتم را به عمد پاره کردم. حالاشرایط رسیدن به رؤیایی که داشتم فراهم بود. به بابا اصرارکردم و بابا کوله رابرایم خرید. خیلی خوشحال بودم، وسایلم را مرتب داخلش چیدم وثانیه ها راشمردم تاصبح شود وکوله ی دوست داشتنی ام را بردارم وخرامان وشاد به مدرسه بروم. از شدت ذوقی که داشتم، فکرمیکردم به محض ورودم به مدرسه، حواس ها متمرکزبه من وکیف جدیدم خو...
رک بگو عاشق این بی سر و پایی یا نه؟درک تقریبا و انگار و حدودا سخت است....
عاشق حاضر جوابی ات شدمکه هیچ دوستت دارمی رابی بوسهنگذاشتی…...
بعضی ها طوری زندگی می کننانگار تا ابد زنده اند و جاودانه اند.اونا عاشق آدما نمی شن،بلکه روی اونها سرمایه گذاری می کنن!...
در قهوه ای چشم تو خواندم که محال استآنکس که مرا عاشق خود کرد نباشی...
هر شب قسم دادم خدا را عاشقم باشیهر شب یقین کردم خدای دیگری داری......
نتونستن همیشه بد نیستمثلا نتونیم همو تنها بذاریمنتونیم عاشق هم نباشیم ...️️️...
شاید نیوتن ...عاشق نبود وگرنه هیچ جاذبه ای جای چشمان کسی که دوستش داری را نمیگیرد که نمیگیرد.......
چگونه می شود عاشق بودنت را عاشق نباشم!وقتی تو در هر نفس نفس زدنم با منی ،و مرا هر آن وقت که بخواهم ، خواهانی ،،، مرد من.....
زنانه عاشق شو ؛مردانه از عشقت محافظت کن ؛و کودکانه سالهای سالعشقت را تازه نگهدار ....
امروز صبح دیگریست ...مطمئن باش ،من عاشق تو خواهم ماند ... ️️️...
دنبال کلماتی می گردم که بتوانند آتشی را که در جانم شعله می زند برای تو بازگو کنند، اما در همه ی چشم انداز اندیشه و خیال من، جز تصویر چشم های زنده و عاشق خودت هیچی نیست... ️️️...
آدم ها موجودات خوبی نیستند...گاهی چه قادر توی ذوقت می زنند...گاهی چه واضح امیدت را می کشند.. .گاهی چه کاشف عیب هایت را می یابند...گاهی چه فاتح قلبت را می درند...گاهی چه نادم خوبی می کنند...گاهی چه عاشق ترحم می کنند...و...گاهی چه راغب تنهایت می گذارند......