متن عاشورا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشورا
هوایِ گریه باز از نو، در عِین است؛
تمامِ قامتم، از غم، چو غِین است؛
گلِ احساسِ جان، گریان شده؛ چون،
عزای مردِ حق، مولا، حسین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)
همه، احساسِ دل، پُرشور و شِین است؛
دوباره، ماتمِ مولا، حسین است؛
شده، سرچشمه های شادِ دل، خشک؛
چرا که، اشکِ غم، جان را، در عِین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)
دمیده باز هم بوی محرم؛
شده جاری به هر جا اشکِ ماتم؛
گلِ احساسِ جانها گریه دارد؛
همه، گُلدشتِ دلها گشته دَرهم...
زهرا حکیمی بافقی (کتاب دل گویه های بانوی احساس)
جابر اینجا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوه مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست شهادت جان سوز امام حسین (ع) تسلیت باد
روزِ عاشورا برای گریه نیست
بیین پیام شاهِ عطشان را که چیست
هر کجایی قد علم کن بر ستم
تا ببینی گردن ظالم ، تو خم
از عدالت گو سخن ای خوش زبان
بی پناهان را تو باشی سایبان
تن نده بر ظلم ظالم با گناه
چون در آخر راهِ...
برویم ۲
بشتابید از این بادیه کم کم برویم
آب نوشیده و با چشمه زمزم برویم
منزلی را که خدا قسمت ما کرد کجاست
به سر جاده این قصد مسلّم برویم
ما که تا کعبه ی میقات به پا آمده ایم
به سر عشق از این راه مجسم برویم
قبله...
حسین ع
بسته به زنجیر بلایم حسین
ای نفس آل عبایم حسین
خاک رهت مهر نمازم شده
نام تو سرخط دعایم حسین
گوشه چشمی، نظری، حکمتی
ای همه چون و چرایم حسین
خانه تو ساحت مردانگیست
آینه لطف و عطایم حسین
ماه محرم شد و ایام غم
خونجگر بزم عزایم...
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین ایام سوگواری عاشورای حسینی تسلیت باد
فرارسیدن عاشورا...
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
دمیده عطر تو، در لابلای شهر
همه، کوچه به کوچه؛ هرکجای شهر
به دل ها، گشته جاری، شورِ ذکرِ تو
همه ساعت؛ درونِ لحظه های شهر
فضای پاکی و مهر و وفا گشته
فضای سینه ی پُرهوی و های شهر
معطّر، از گلِ یادت شده، هر...
باز هم ولوله در جان دو عالم افتاد!
بغض زهرا به دل خسته ی مریم افتاد
باز هفتاد و دو خورشید شدند از تب سرخ
قرعه ی عشق به شمشیر و محرم افتاد
«دست عباس به خون خواهی آب ...» آمد باز
کفر عاشق شد و بر سجده ی آدم...
ای غم هر لاله ی پرپر سلام!
ای سکوت گریه ی حیدر سلام!
ماه نامت نور را تفسیر کرد
بر تو ای از عشق تنهاتر سلام!
خاک تا روزی که باشد کربلاست
جاودان شد بغض پیغمبر، سلام!
آسمان بوی غریبی می دهد
بیت بیت شعر من با هر سلام...
با...
شمیم عطر
غذای حسین(ع) می پیچد
نذر بهانه ای است
برای ارادت
حر
اسیر ساحت حیرانی تو خواهم شد
مقیم کوچه بارانی تو خواهم شد
تب ضیافت عشق و بهانه نزدیکست
شبی روانه مهمانی تو خواهم شد
برای تشنه لبانت کسی چه می داند
چگونه موج پریشانی تو خواهم شد
تمام مسک من حرمت وفاداری است
مرید بی سر و سامانی تو...
سلام از من به دشت کربلای عشق
منم عباس! مرد باوفای عشق!
سلام از من به مشک و نهر پر از خون
دوباره عشق لیلا شد و من مجنون
سلام از من به لب هایی که خشکیدند
به طفلانی که مثل بید لرزیدند!
سلام از من به آن گهواره ی...
ذولجناح
اسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشید
گرد و غبار و واهمه روی حرم کشید
چشمان کودکان که پر از آه و ناله بود
شطی ز اشک دیده بسوی حرم کشید
خون می چکید از بدن پر شراره اش
فریاد بی امان ز عدوی حرم کشید
جامی ز خط...
و هو بکل شی علیم
یعنی تو از حال دلم خبر داری
در کودکی به جای لالایی درد را در گوشمان زمزمه کردند
ما فرزندان فریب خورده همان آسمانیم که باران را از لب هایمان دریغ کرد
تلخ است لب کارون باشی و تشنه لب
دخترکانمان را به عقد یزیدیان...