مات چشمهایت هستم تو فقط نگاهم کن سرمیکشم قهوه تلخ چشمانت را
و تو خلاصه ای هستی از تمام آنچه برای یک عمر آرام زیستن نیاز است ...
آرامش جانی، این بهترین تعبیر از تمامی توست...
آن زمان که آفتابگردان از خورشید متنفر شود من هم دیگر تو را دوست نخواهم داشت!
در دنیایِ خیالات من، همه چیز ممکن است الّا دوست نداشتنِ تو...
آفاق را گردیده ام، مِهرِ بُتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیزِ دیگری!
تو را از دور دوست خواهم داشت اینکه تورا از دور دوست داشته باشم زیباترین عشق هاست...
عشق در میان است جانان اگر تو باشی
و خوش آن روز که او در طلب من باشد..
دستت را که نمیتوانم لااقل بگذار... بهانه ات را بگیرم
تو همان فکر قشنگی که بر سر دارم....
ای کاش دلم در بغلت... جان میداد !!!
بالاتر از دوستت دارم چیست؟ همان من تو را
تو در خیالم رقصیدی و تمام کافه های شهر تخته شدند
صبح آمد، خنده ات جاریست، لبخندت بخیر...
چشمان آبی تو دریای زندگی من ست همراه با عشق
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر . علی گلشاهی(ورژیرا)
حرف بزن... صدایت را ببوسم !
و من همچنان چشم انتظار عشقی هستم که تمام زنانگی ام را در وجودش یافته ام
گردش سال فقط یک شب یلدا دارد من بدون تو هزاران شب یلدا دارم
چشم انتظار فصلی هستم... که در تقویم نمی آید... با تو می آید... !
منم تنها توهم تنها بیا باهم شویم همراه بسازیم خونه عشق را
خنده های تو از ته دل نشانه عشق توست به من ولبخند من مهر من ست به تو
می آیی، و همه می بینند که با یک گل هم "بهار"می شود..