متن یار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یار
گیسوانت همچو نردبان...................
پلی برای رسیدن به کهکشان..........
چشمانت همچو آفتاب.........
چهره ای همانند مهتاب..........
دلی مملو از تکه های غم........
راهی پر از داستان و پیچ و خم.......
قلبی پر از عشق و رنج و درد ........
دستی تُه از دست و هوایی سرد.......
ذهنی مملو ز فکر رفتن............
همواره خدا یار و نگهدار شما
هستیم همیشه ما طرفدار شما
خوشحال شویم اگر میسر بشود
توفیق حضور و طعم دیدار شما
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
ای خوبتراز خوبان ای شاخ گل خندان
بهر دل ما یک دم لبخند بزن رقصان
بنمای کمند زلف چون دلبرکان ای یار
دستی بزن و گاهی با ما بنشین شادان
بادصبا
گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
گفت حق است که با آتش ما دم سازی
گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگی توست که دل می بازی
ارس آرامی
قلب ها بشکست و درد عاشقان از حد گذشت
سالهای انتظاری بر من و تو بد گذشت
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه کنعان خود بر سر زدم
شرح دردم را فقط دیوان به دیوان داده ام
زندگی را در درون این قفس جان...
کاش راضی میشد قاضی ،عمر دهم
اما ببینم بار دیگر یار را
آشفته دلی دارم و دربند تو زنجیرم
زین حال که من دارم دیری است که میمیرم
در درد تو بیمارم ،درد از تو طلب دارم
شیرین بسی دردی کز یار طلب دارم
ما قصه یِ دل جُز به بَر یار نبردیم
- هوشنگ ابتهاج
دلم برای تو تنگ است و من قرار ندارم
مها بیا که دگر تاب انتظار ندارم
کجا گریزم از این شب که از هجوم خیالت
به سر خیال رهایی، وَ یا فرار ندارم
اگرچه ره نگشودی مرا به شهر وصالت
ولی تحمّلِ رفتن، از این دیار ندارم
قسم به موی...