متن آغوش تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آغوش تو
نشسته ام بر ساحل ناآرام واژه ها
درد دارند بی تو نور من؛ این سایه ها
شعرم آشفته تر از دریای طوفانی ست
ابر پر بارانی در قلب من، زندانی ست
اندوه به در خانه ی قلب من می کوبد
بی تو این درد است ! ببین ، در سینه...
دست هایم را بگیر
دنیای من میان دستان تو رسم میشود...
سبزینه ی انگشتانت ، ریشه های عشق را در مبانی ام رشد میدهد.
روشنای بی همتای من!
دوباره و صدباره بخوان من را به آغوشت!
زیرا آغوش تو جهانی ست که تاریکی های عمیق روحم را نور می بخشد...
بی شک \ آغوش تو \
هشتمین عجایب دنیاست
واردش که میشوی
زمان بی معنا میشود
هیچ بعدی ندارد
بی آنکه حسش کنم ...
روحم تازه میشود...
تمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید !
گرمایی بوده ام همیشه
ولی بین خودمان بماند،
سرمایی میشوم وقتی
پای آغوش تو در میان باشد.
آغوش تو آرامگاه من و لبهای تو یادآور عشق است،
و دیار باقی قلبیست که تو در سینه داری،
میخواهم به این دیار شتاب کنم،
خدا بی شک مرا می آمرزد...
آغوش تو که باشد
غم نیست
غصه نیست
آشوب نیست
آرامش مطلق است ،نعوذا بالله مگر تو خدایی...
حجت اله حبیبی
موهای تو نمناک و پریشان باشد
جاده و منظره و نم نم باران باشد
لبت شیره انگور و گل تریاک است
اختیار هر دومان دست خیابان باشد
گردنت شیشه و این شیشه پر از کنیاک است
بی گمان مستی در آغوش تو آسان باشد
در تو زشتی نه زیبایی وحشتناک...
عاشقانه ترین شعرهایم را
در آغوش تو سروده ام
آنجا،
دنج ترین جای دنیاست،
--برای این شاعر.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مرا به آغوش بکش ...
که عشق تنها در آغوش تو زیباست ...
از من تنها تو در من می مانی ...
بین ما هیچ فاصله ای نیست جز نبض احساسمان ...
من از سیاهی گفتم ...
و تو طلوع کردی بر شب های تارم ...
من از اشک گفتم...