شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
اهسته -اهسته/ می چیندکلمات راشاید/ برخیزندارزوهای براورده نشده....
هزاران پنجره.../ نه،/ دنیا/ برای تماشای تو/ کم است!...
شبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!...
شال به کمر/لب را پنهان کرد بهار/چشم و اَبرو سیاه...
سالی که پدردنبال یک لقمه نان انقدر ز م ی ن م ی ن م ی ن خورد سیر شد...
بمحض اینکهآرزوهایم راخواب کردمبه آرامش رسیدمچقدرساده بودخوشبختی....
آنقدرعطروبوی پیراهنتعمیق هست کهیقین می کنم بابهارآمدیکه دلمراببری....
کبوتران سفیدآسمان راپرکرده انداینطرف وآنطرف پرواز می کنندگویی آن بالاهادر رقصندو باد برایشان فلوت می نوازد....
اُردی بهشت/آسمان را بادکنک چید/تولد گل...
غروب/در خوابِ بستر دریا/لالایی باد...
عابره راه های دور ودرازم/ یله و رها / بی نم نم شبنم هیچ اوازی/ پریش/ پس زده/.../به جستجوی توام/ تب الود....
نمی دانستم/زود اتفاق می افتد شب/رسید آب مروارید...
گونه های بهارپیرمی درخشدازگل انارآرایشگربهارکم نمی آورد...
زمستان سرد رفت و بهار اومده چادر به کمرش بسته چون موقع کار اومدهاون که پاهاش در گل هست و تو دستاش جوانه برنج هست اونو از دور میشناسم اون مادر منه....
زمانیباید چترت راببندیبگزاری ازباران خیس شویتاآن آتشی کهدر دلت شعله ورشدهآرام،آرام،خاموش شود...
خنده آسمان/دل می لرزاند/خیابان انتظار می کشد/تا خیس شود/چتر را باید/بیاویزی بر میخ/یکلا زیر پیرهن/بپری از روی جوی/ان طرف خیابان /یکی/گیسوانش را/بدست باران سپرده ....
لب رود/قایق در جست جوی توست/دل و پارو/پشت ابرهای/اُردی بهشت...
یک طرف ماسک/آن طرف روسری/بهار را نمی توان دید اندکی...
سالی که روبرو عکس پشت سر عکس ادم خجالت کشید ظاهر شود...
خورشید/پاک کرد عینکش را/پهن شد آفتاب...
درراهیکه هیچ بادی نمیوزددلتنگ قاصدکی بودنخیلی سختست....
خاموش شد/توپ و تفنگ دنیا/جهان گِل آلود...
هرشبماه اگرنتابدچراغ چشمانتبه دنیایم بتابدبسم است....
شب/ تکه تکه / هوا را/ نفس تنگی گرفت/ زمین / خانه ی وحشت...
کنارم/تو را کم دارم/این پا آن پا می کند استکان...
نمی شود/بهار را در خانه نگاه داشت/زوزه ی گرگ ها...
بدون تو اینجا چقدر سوت و کور و ساکت است روزهای من درست مثل شب، گوری تاریک است مردم بروید و از خورشیدم سوال کنید که چرا از زمین انقدر فاصله دارد و دور است...
سال سیاهعید سیاه نوروز سیاهدر شعر هامان باد سیاه دیوانه شده است سیاهی قلم مو برداشتهما را دارد سیاه می کندسیاهیبر همه جاچادر سیاه گسترده است بالای درخت آلوچه اماچراغ سپید شکوفه می تابد...
پاره پاره شد گل/سین عید /ویروس...
سالی که پدردنبال یک لقمه نان انقدر ز م ی ن م ی ن م ی ن خورد ترکید...
راین ِ گوشه کنار راین/بوی ِچمخاله می دهد/بوی نای وماهی سیم وزهم ماهی.اب ارام بود/کف سرد بود/روی انگوشتان دست من.قایق ها هندوانه بار زده اند/ پاروها اب شیرین را می برند.زیر سایه بید مجنون/صدای گیتار دخترک/ به زخمم نمک می پاشد- مرا می برد تا قلم گوده/دکه ی حسن سبیل/باد عریان است/ بادبان قایق برافراشته است/پاسی از شب گذشته است/نیزار مست و پاتیل.در انتظار /نشسته ام روی بلندی کنار رود/ انبوه یاد ها/از همان کوچه بازار می گذرد/که/ اورهان ولی...
ازدیوار چین/تا چینِ و چروک جاده ی ابریشم/فریاد در نهالستانهای توت رشت...
منتظرم باشدارم می آیمچهارشنبه سوریدر روستایتاندوتائیتخم مرغ جنگی....
من پروفایل من امتو هم پروفایل توپشت پروفایل من تنهایی منپشت پروفایل تو تنهایی توپروفایل با پروفایلدارد حرف می زندما داریم تنهایی را روی تنهاییانبار می کنیم...
برف آشفته/ میبارد درونمپشت ِپنجره/ یخ میزند/تنهایی...
دلتنگی رد پایت را در سینه میجویدتنهایی صدا میزند پاسخی نمیدهد خیالت...
در چشمان اتآفتاب می چرخد و می چرخدبر می گردد بر لب منتا شعری بسرایمبهاردر چشمان ات آشیانه کرده استچشم اتپرندگان را پرواز می دهد...
خیالت بود اشکهایم ...بنفشه؛ دامن کبودش را پهن کرده بودلبهایِ بهار می سوخت.......
دوست دارمازحنجره اماگرنام گلی برده شودنام زیبای توباشدمریم....
سرد نشو !جوش نزن !فرزند زمین هستیم ؛ دنباله ی زمانفقط این نیست ؛ همه چیز سخت استهمین جا ؛ همین حالاهمینطور که داری شعرم را می خوانی -همه با هم داریم بُر می خوریمدنیا ارزان استگران است یک چبزآن هم بوسه ی تو!!...
در تنور سالهای دور تو، آتش من، هیزم هر دو، سوختیم آتش ِ زیر خاکستر شدیم باد بوزد، شعله میگیریم یکبار دیگر پر می گیریم...
نگاه من /با نگاه تو /گره خورد/دل به دریا زد/ با ماهی سیاه کوچک...
اب میشود/برف/تا دامنههای خانه هم اگر ببارد/دوباره/بنفشههای کنارِپرچین/امدن بهار را/ مژدگانی میدهند....
بوسه برفکوه را بههم ریختبوسه بارانزمین را غرق کردتو بیرون نیابرف و باران رابه گردن تو می اندازند... !...
زمستانچه فصلی چه فصلیکه جزدرنگاهتتماشای سبزه محال است...
گره خورده/بغض/ در حنجره محله/خانهها/بی جوش و خروش/هیچ دری باز نمیشود/صبحگاه/به کوچهها سلام بگوید/پرده کور کرده پنجرها را/صدای بلبلی نمیاید/گاهگاهی/کلاغی قار قار میکند/نگاهی به دور و بر/پروازمیکند/همین...//...
ماه نمایان/کاش نخواند امشب ستاره/برف برهنه...
برف آشفته میبارد درونمپُشتِ پنجره یخ میزَند تنهایی...
پریده رنگ و رویم/چقدر پشت ابرها/مخفی میشوی؟...
آمدی زیرچترمنه برای همراهی بامنبلکه فقط خیس نشویباران که بندآمدتوهم رفتیبدون خداحافظی...