خورشید را؛ در کوله پشتی اَت بگذار
تا اگر؛
به خوابِ من آمدی، شامِ تاریکِمان سحر گردد
شیما رحمانی...
من اگر مَه، تو مَه شیدی
سایه اَم من، تویی که خورشیدی
شیما رحمانی...
تماشاگه رازست چشمه سار خورشیدت...
من شب تاریک چشم به راه طلوع توام...
..... فیروزه سمیعی...
من آن یکی مرغم
ققنوسی برآمده از آتش
هم بال سیمرغ
چهره به چهره ی خورشید
فیروزه سمیعی...