جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
یک سری از آدم ها را حاضری همه جوره کنار خودت داشته باشی؛به عنوان هر چیزی که میشود و امکان دارد...عشق، دوست، رفیق!مهم بودنشان است، اینکه مطمئن باشیم که هستند، چه دور چه نزدیک، حتی اگر غریبه ترین آشنا شوند!حتی اگر دیدنشان سالی یکبار آن هم در کافه با دوستانِ مشترک باشد...باز هم به همین قانع هستیم؛ما برای داشتن و بودنِ یک سری از آدم ها در زندگیمان از خودمان و احساسمان گذشته ایم......
وقتی تنهاییم دنبال دوست میگردیم!پیدایش که کردیم دنبال عیب هایش میگردیماز دستش که دادیمدنبال خاطره هایش میگردیم!...
من خوشحالم که خودم هستم؛تو هم خوشحال باش که خودت هستیچون اصلا ً شبیه من نیستیبرای همین است که ما می توانیم با هم دوست باشیمو چه خوب است دوستی دو تا آدم مثل ماکه اصلا ً شبیه هم نیستنداما همدیگر را دوست دارند......
جبران خلیل جبران:اگر از دوستِ خود جدا شدی، مبادا که بر جدایی اش افسرده و غمین گردی؛ زیرا آنچه از وجود او در تو دوستی و مهر برانگیخته است، ای بسا که در غیابش روشن تر و آشکارتر از دوران حضورش باشد !...
همیشه شانس دیگرى خواهد بوددوستى دیگرعشقى دیگرنیرویى دیگربراى هر پایانىهمیشه آغازى خواهد بود...آنتوان دوسنت اگزوپری...
ای نفس صبحدم ،گر نهیآنجا قدمخسته دلم رابجو، در شِکنِموی دوستجان بِفِشانم زشوق، در رهباد صباگر برساند به ما،صبح دمیبوی دوست......
تو مهم ترین فردِ زندگی ات هستی!قبل از هر اولویت دیگری،برای خودت ارزش قائل باشو دیوانه وار به خودت عشق بورز!گه گاهی برای تمامِ کارهای کرده و نکرده ات در زندگی، از خودت تشکر کن و تلاش ات را برای بهتر شدن به کار بگیر!اگر تو این کار را نکنی، کسِ دیگری هم نمی تواند این مسئولیت را بپذیرد...!تو لایق یک زندگیِ آرام هستی،برای داشتن آن،خودت را با تمام نقص ها بپذیر،و با خودت دوست بمان،یک دوستِ صمیمی...یک دوستِ ماندگار......
هیچ ایرادی ندارد که یک درخت را به عنوان دوست خود داشته باشید....
چقدر پاییز شده!چقدر این حال و هوا شال و کلاه و آستین های پایین کشیده از سرما می طلبد، یا نشستن کنار پنجره و هورت کشیدن یک لیوان چای داغ که از سرمای محیط، تمام دیواره اش عرق کرده، یا پناه گرفتن زیر پتو و استشمام بوی نارنگی و خوابیدن میان لالایی خاطره انگیز برگ ها و بادها.چقدر می طلبد که چتر برداری و زیر قطرات گاه و بی گاه باران قدم بزنی و یقه ی پیراهنت را از شدت باد و سرما بالا بکشی، که دست هایت را توی جیب ببری و از سرما بلرزی، که باد بزند و ق...
از مضحکهٔ دشمن تا سرزنش دوستتاوان تو را می دهم، اما به چه قیمت!؟...
دلم گرفت ای دوستنفس ، بریده از منچه بگویم از دردزندگی همچنان جاریستدلخوشمروزگارم بد نیستلبخندی از توته جیبم هست...
تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش می ارزد ! دوست واقعیست و تو بهترین گنجی بهترین دوست دنیا تولدت مبارک و روزهای زندگیت سرشار از لحظه های ناب و قشنگ...
گر شبکی خوش از کرم دوست درآید از درمسر کُنمش نثار ره ،جان به قدم فشانمش...
هر رهگذری محرم اسرار نگرددصحرای نمک زار ، چمن زار نگرددهرجاکه رسیدی رفاقت مکن ای دوستهر بی سروپا ، یار وفادار نگردد...
حالا که غصه آمده ، ما شاد می رویمبگذار پُر کنند که برباد می رویمما را برای کنج قفس دانه می دهنداز خیر دان گذشته و آزاد می رویمپر می کِشیم از کف آنها که می کُشندما دام برده در پی صیاد می رویمدائم فریفتند : بمانید ، می رسدآن اتفاق تازه نیفتاد ! می رویمعمری اسیر و ساکن و ساکت نشسته ایمساکت شدن بس است به فریاد می رویمباور کنیم از دل این کلبه ی خرابدیگر به سمت خانه ی آباد می رویمدی بود و سرد و تلخ همه ماه و سال ما...
سال جدید آید بی عذر و بی بهانه ........ یادت درون قلبم ای دوست زد جوانه........ خوش باشی و سلامت ای دوست مجازی. تبریک گرم خود را سویت کنم روانه ......هرلحظه شاد باشی .هرثانیه بخندی .....عمرت به شادی ای دوست هر لحظه عاشقانه ..........سال نو مبارک لحظه هاتون شاد...
رمز و راز تاسوعا:پیدا کردن یکصد دوست معجزه نیستمعجزه پیدا کردن تنها یک دوست است که در کنار شما بایستدحتی زمانیکه صدها نفرعلیه شما صف کشیده اند...
تویی آرام دل من مبر ای دوست قرارم...
آسمان را غباری گرفتهو از برف و بوران و سرماستگردابی حاصلباد گاه چون گرگ ها می خروشدگاه چون کودکی گریه داردگاه خاشاک را بر در و بام کوبیدهگه چون مسافر به در می زند نرمو من پشت این پنجرهسرد و خاموش و خستهبه یاد تو هستمکه برگردی ای دوست......
رفیقان دوستان ده ها گروهندکه هر یک در مسیر امتحانندگروهی صورتک بر چهره دارندبه ظاهر دوست اما دشمنانندگروهی وقت حاجت خاکبوسندولی هنگام خدمت ها نهانندگروهی خیر و شر در فعلشان نیستنه زحمت بخش و نه راحت رسانندگروهی دیده ناپاکند هشدارنگاه خود به هر سو می دوانندبر این بی عصمتان ننگ جهان بادکه چون خوکند و بل بدتر از آنندولی یاران همدل از ره لطفبه هر حالت که باشد مهربانندرفیقان را درون جان نگهدار...
باز آ که بهار و باغم ای دوست توییدر ظلمت شب چراغم ای دوست توییگر داغ عبادتی ندارم به جبیندر سینه نشان داغم ای دوست تویی...
در عشق دوست چون قدمم استوار شدسر در رهش بباد دهم هر چه باد باد ️️️...
کم و زیاد همین قدر قانعیم ای دوست که نان سفره ی ما نان خودفروشی نیست...
به دست دوست یا که به آغوش امن عشقاین بار اعتماد کنی، خاک بر سرت؛...
دوستی تنها چیزی است که تمام نمی شودهر چیز دیگری هم از بین برود ، دوست می مانداین یادت باشد...
من دلم گرفتههرچه می روم نمی رسمرد پای دوستکوچه باغ عشقسایبان زندگی کجاست...
برای اینکه دوست من باشی، تنها کاری که باید بکنی این است که مثل من باشی....
آغوش تو ای دوست درِ باغِ بهشت است...️...
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست......
دوست مهربانم تولدت مبارکآرزو می کنم وجودت پر شود از شادی و خوشی و سرشار شود از خوشبختی...
به چشم دوستان ناقابلم، باشد، ولی ای دوستطلا را با ترازوهای بقالی نمی سنجند...
ای دوست قبولم کن و جانم بستانمستم کن و از هر دو جهانم بستان...
جهان ز چشم من ای دوست آن زمان افتادکه ماه ! ماه بلندم...از آسمان افتاد.به دشمنان قسم خورده ام قسم که دلماگر شکست ز دستان دوستان افتاد.چه بود حکمت این چرخ واژگون که درستهر آنچه خواسته بودم به غیر آن افتاد.هم از نخست ترازوی عدل میزان بودکه ابروان تو و پشت من کمان افتاد؟.تو دل به قیمت ارزان فروختی امابرای ما دل ناچیز هم گران افتاد.برای حفظ غرورم کنار تو، با اشکبه التماس بگفتم بمان بمان ، افتاد.بگیر دست مرا و بلند ...
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفتباقی همه بی حاصلی و بی خبری بود...
کسانی که ما را دوست دارند، از آنها که از ما نفرت دارند، خطرناک ترند! زیرا انسان قادر نیست در مقابل آنها از خود مقاومتی نشان دهد. هیچکس نمیتواند به اندازه یک دوست، انسان را به انجام کاری وادار کند که درست بر خلاف میل اوست....
در انتخاب دوست آهسته عمل کن، در عوض کردن دوست آهسته تر....
خنُک کسی که به شَبْ در کنار گیرد دوست ......
ای دوست روزهای تنعم به روزه باشباشد که درفتد شبِ قدر، وصالِ دوست...
فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدیای دوست! به داد دل من دیر رسیدیاز یاد ببر قصه ی ما را هم از امروزدرباره ی ما هرچه شنیدی نشنیدیآرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم!انگار نفهمیدی و انگار ندیدیای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دمما آه کشیدیم، تو فریاد کشیدیگیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود!خوش باش که یک چند در این راه دویدی...
بدترین دشمن تو می تواند بهترین دوستت باشد و بهترین دوست تو می تواند بدترین دشمنت باشد....
یک دوست به زیرِ آسمان نیست......
بامن بگو بامرگ دربستر چه بایدکردبازندگی این قرص خواب آورچه بایدکردمرداد را با گرمی خون تو طی کردیمبا سردی پایان شهریور چه بایدکرددنیا به قصدکشتن ما دلبری ها کردمادیو راکشتیم با دلبرچه بایدکردیاکاسه رالبریز کن یاجام را بشکنساقی ! تو می دانی که با ساغرچه بایدکردای دوست درقاموس تو سرداشتن ننگ استبااین سرجامانده برپیکر چه بایدکردسر مهر،سرسجاده، سر تسبیح عشاق استمن تازگی فهمیده ام با سر چه بایدکردای عشق این ازجسم بی...
وقتی تنهائیم ،دنبال دوست می گردیم ...پیدایش که کردیم ، دنبال عیب هایش میگردیم !وقتی که از دستش دادیم ،در تنهایی دنبال خاطراتش می گردیم ...!مراقب قلب ها باشیم ...هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند ! ...
من هیچ دوست یا دشمنی ندارم، فقط رقیب دارم....
مردن برای دوست چندان سخت نیست، بلکه یافتن دوستی که ارزش داشته باشد برایش بمیری سخت است....
تا الانچهل و چند هزارهٔ هول آور استکسی نمی داندمن در انفرادیِ این دیوارهاچه می کنم،زنده ام، مرده ام، بریده ام،یا باز مثل همیشههمان آرامِ آهستهٔ دریا وخاموشِ بی دلیلِ بارانم.عجیب تر اینکهچرا هیچ فرقی میانِ جمعهبا سه شنبهٔ پس فردا نیست؟!سه شنبه که پس فردا نیست!الان چهل و چند هزارهٔ هول آور استدر به روی خود بسته ام،خسته ام.دلمبرای دست دادن با نزدیک ترین همسایهتنگ است،دلم برای دیدنِ ناگهانی یک دوست،رو بوسی ت...
هیچ چیزی بهتر از دوستی که واقعا دوست باشد نیست....
دلم یک دوست می خواهددلم یک شور می خواهدتنی داغ از هوای عشقدلم یک تودلم آغوش می خواهد...
بهار است و گل استو سبزه و نور و من مشتاق دیدار تو ای دوستاگر بختم شود یار نوروز ۱۳۹۹ مبارک...
کسی که دوست همه باشد، دوست هیچ کس نیست....