متن رفتی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رفتی
من هرشب تا سحر بیدارم ای یار
زهجر عشق تو بیمارم ای یار
تورفتی وبه عشق خود رسیدی
منم مجنون خود آزارم ای یار
گفته بودم گر بمانی شاملویی میشوم از جنس زن
آیدایم باشی و من از نگاهت شعر میبافم به تن
رفتی اما تا بسوزم با غمت چون شهریار
نوش عشقت این همه رنجی که دادی یادگار
✍️هدی احمدی
نشد
سال ها منتظر فصل بهارم که نشد
فکر شادابی رویای انارم که نشد
مژه بر هم زدی و یاد غزل افتادم
نرگسی در نظرم بود بکارم که نشد
خاطرت مانده که لبخند تو را ماه شنید؟
گفته بودی غم خود را بشمارم که نشد
خواستم تا به کنار تو...
در میان طوفان، نسیم می شوم و می گیرمت!
در رویای پاییزی گنجشککان
روح بیمار من می شوی
و تا سحرگاه مبتلای گریه و زاری ام می کنی!
در شعر، آواز و سرود می شوی و
نغمه های عاشقانه را برایم زمزمه خواهی کرد!
در عشق، تیری زهرآلود می شوی...
🍁🌿🍁
تو رفتی و دلم پاییز گشته
غم و اندوه من لبریز گشته
دلم پر گشته از برگ طلایی
عزیز من عزیز من کجایی
شهناز یکتا
اینکه رفتی و تنهام گذاشتی برام عجیب نیست
اینکه با چه رویی دوباره برگشتی برام خیلی عجیبه
تو رفتی
بهار دیگر نمی آید
از صبح آن شبی که رفتی و گُمَت کرده ام باران واژه ها را خودکارم روی آسمان دفتر خاطراتم می گریاند؛ ومن همچنان پشت رنگین کمان پس از باران واژهایم دنبال تو میگردم...
✍️رضا کهنسال آستانی
رَفتی ،
رُفتی ،
خاطرات گذشته را
با اشک. .
حجت اله حبیبی
در روزهای نبودنت، بودنت را مرور می کنم
روزهایی که خنده هایت آرامش جانم بود
و صدای نفس هایت دلیل نفس کشیدنم…
تو رفتی و زندگی با تو رفت...
عشق با تو رفت...
شادی با تو رفت...
تو رفتی و همه چیزهای خوب را با خودت بردی تا من بمانم....
وقتی رفتی گرم بود و از چشمانم عرق می ریخت ، باور نمی کردم رفتنت چشمم را به هم ریزد . حجت اله حبیبی