سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
کسی برایِ ابد با کسی نمی ماندزمانه است رفیقا! زمانه را بپذیر...
هر روز آدمی را به هلاکت می کشاند،زمانه!شعر: سوران ندارترجمه: زانا کوردستانی...
رودکی: زمانه پندی آزادوار داد مرازمانه چون نگری سر به سر همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است...
بیا به سویم بازآیامحبوبمکه بیش از این عطر تلخ وگس همچون قهوه برای چهارفصلم به خدا که برایم زیاد است!✍️مهدیه باریکانی...
منی که نام شراب از کتاب می شستمزمانه کاتب دکان می فروشم کردکنون که کاتب دکان می فروش شدمفضای خلوت میخانه خرقه پوشم کرد...
ما را زمانه رنجکش و تیره روز کردخرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست...
هنوز نقش وجود مرا به پرده هستینبسته بود زمانه، که دل به مهر تو بستم...
یک روز می رسد که مرا عشق بی خبر بار دگر هوایی یک فرد می کند وان دم زمانه با دلت آن کارها که با احساس صاف و ساده من کرد می کند...
امروز زمانه نوبت ماست...
جلوی تاکسی نشسته بودم و پیغام هایم را چک می کردم. راننده گفت: «همه تو موبایل شونن» نگاه کردم زن و مرد و دختر جوانی هم که عقب نشسته بودند، موبایل دست شان بود. توی ماشین های بغلی هم همه گوشی به دست بودند. راننده گفت: «قدیم ها تو تاکسی آدم ها با هم حرف می زدن، حالاهمه فقط به موبایل شون نگاه می کنند... دیگه حتی بیرونو هم نگاه نمی کنند.» گفتم: «دل تون برای اون موقع ها تنگ شده؟» راننده گفت: «نمی دونم» بعد گفت: «نه... هر موقعی یه جوریه دیگه....
صائب تبریزی :مرا ز یاد تو بردو تو را ز دیده ی منزمانه بیشتر از این ستمچه خواهد کرد؟...
دلتنگم و دیدار تو درمان منستبی رنگ رخت زمانه زندان منست...
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل استصراحی می ناب و سفینه ی غزل است...
ما به جرم ساده لوحی اینچنین تنها شدیممردمان این زمانه با دو رنگی خوشترند!...
تا میتوانیم دوست بداریم ، زمانه درنگ و تردید و اما و اگر نیست ؛ وقت تنگ است و فاصله بین بودن تا نبودن بسیار اندک ! انگار باید دیوانهوار دوست داشت و عاشقی کرد از بس همهچیز به آنی وابسته است ......
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیستافسرده آن دلی ست که از هم نفس گرفت...
به هوش...به هوش باش زمانه ، قمازباز ِقهّاری استپیوسته می بَرَد ،بی آنکه حیله ای به کار بَرَد__ وقانون همین است....
ز هر چه غم است گشته بودم آزادفریاد از این دام زمانه فریادناگاه کمین گشود از مشرق دلیلدای سیاه گیسوانت در باد...
گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟بالله که زنده بودن ما شاهکار ماست......
تا تو با منی زمانه با من استبخت و کام جاودانه با من استتو بهار دلکشی و من چو باغشور و شوق صد جوانه با من است...
زمانه قرعه ی نو می زند به نام شماخوشا شما که جهان می رود به کام شما...