آخرین جمعه پاییز منی
تو نقاب از رخ رنگین بردار
نسرین حسینی...
در میان این هیاهو، رفته ام از یاد تو
هرکجا دیدم تورا ، من راه خود کج میکنم
نسرین حسینی...
هر بیتِ گیسویت
غزلی است تمام
اما
من در وصفِ تو
صد شعرِ ناتمام دارم....
چند بیت گریه می کنم
وقتی
بُغضِ شعر می شکند
شاید روزی
غزلِ اندامِ تو را
تمام کنم....
تو آن سیلی و من آوار گیلانم تو می دانی؟!
که هر دم غرق می گردم میان این هیاهویت؟...
به باغچه رفتم
گل های رنگین دیدم
اما بوی تو نبود...
به درخت نگاه کردم
برگ هایش رفته اند
مثل دوستان من...
در این پاییز زرد
برگ ها می ریزند
من هم ، مثل آن ها...