درختی است
لبه ی پرتگاه
ریشه هایش در هوای خالی
دست می کشد به زخم های باد
فیروزه سمیعی...
تنهایی
پرنده ای که بال هایش
در آسمان خیالی
پرواز می کرد
...فیروزه سمیعی...
رنگِ چشم های تو را
در آسمان بافتم
پراکنده ی دریا
و من
در عجبم که نمی بینی...
.....فیروزه سمیعی...
من چراغی قرمزم
بمان
نگاهم کن
تا سبز شوم...
زهره تاجمیری...