چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟ چه خیال میتوان بست و کدام...
عطرِ تو یادآورِ بهار است برای من، که با هر نفس️ در آغوشت تازه تر می شوم.
ساده نگذر از بهار؛ وعده گاه قلب هاے عاشق است اردیبهشت...!️
قصه ی بهار که به اردیبهشت رسید؛ خداوند لبخند زد و، عشق را میانِ من و تو آفرید...!
باران است و بهار ، من هستم و دوست داشتنِ تو ، چه فَصلِ روح نوازی ست ، جَهان .
تو مثلِ ️ دلبرهای بهار می مانی می خندی عشق جوانه میزند.
اما بهار از پشت سال ها عطش و صبر و انتظار روزی سراغ باغ مرا هم گرفته بود اما چه سود،در باغ جز لاشه ی خمیده ی یک چند تا درخت چیزی نمانده بود
من باتو قشنگترین نوروز را برسرِ بهار سنجاق خواهم کرد...
نسبت نفس های تو با بهار چیست که وقتی یواشکی لبهای مرا بوسه میزنی شکوفا میشود گلهای عشق در دشت خزان زده قلبم...
علم بهتره یا آغوش؟ فصل اگه بهار باشه یار اگه کنار باشه بادِ آروم اگه پرده رو تکون بده بوی بارون اگه قاطی بشه با بویِ عطرِ تنش تو بگو کل دنیا یا آغوش؟ تو بگو بهشت یا آغوش؟ آغوش! آغوش! ️️️
تو را عاشقانه تر دوست خواهم داشت چه بمیرم ، چه بمانم قلب تو آشیانه ی من است ؛ و قلب من باغ و بهار تو ...️
صبح بخیرهایت را به گوش عالم رساندم کسی از بهار گفت.. اما من بهار را هم با صبح بخیرهایت نوشتم.. ️️️
بی آن که بوی تو را بشنوم ریشه های سیاهم در تاریکی بیدار می شوند فریاد می زنند : بهار ، بهار شاخه های درختم من به آمدنت معتادم
عطر ِتنت از هر کجا گذشت... بهار شد.
در بهار من ، هزاران من است ...! کہ لحظه لحظه قیام می کنند ، برای ستایش تو ...!️ ️️️
روزهای آخر اسفند دستانم را بگیر، و به بهار پیوند بزن... زمستان به بهار شاخه ی خشکیده به شکوفه و من به تو ختم شوم شیرین است... ️️️
هر کجا باشی بهار همانجاست مثلِ قلبِ من... ️️️
تقویم به ما یک دم و بازدم بی دغدغه بدهکار است بهار و پاییز و زمستان و تابستان هم ندارد.
هرجا بروم دلم تورامےخواهد درتاب وتبم دلم تورا مےخواهد در باغ و بهار و گلشن و گلخانه هرجا که شوم دلم تورامےخواهد ️️️
بهار و بوستان ما سر کوی تو بس باشد چراغ مجلس ما پرتو روی تو بس باشد ️️️
فروردین تنها با تو برایم فروردین می شود این شکوفه ها ، عطر گلها هیچ کدام بهارم را بهار نمی کنند تنها قدم های توست که با خود بهار می آورد ️
این سان که با هوای تو در خویش رفته ام گویی بهار در نفس مهربان توست. ️️️
بهار شو بیا در آغوشم … بگذار تمام شکوفه ها در دستهای من برویند…! ️️️
نمی شود می دانم، نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد!️