بغلم ڪن ڪہ دلم خواب ابد مےخواهد...
جنڪَ نابرابر یعنی ، منِ بی دفاع در مقابل لشڪر بی رحم دو چشمانت!
با همه حرف کم میارم، با تو زمان
دیریست که از رویِ دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم ...
بی مهابا بغلم کن وسط مردم شهر /به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
خرابم می کند هر دم فریبِ چشمِ جادویت.
ای ضمیر مفرد حاضر! منِ دیوانه را با کدامین فرض، تحلیلِ ریاضی میکنی؟!
دوشَت به خواب دیدم و گفتم: خوش آمدی ای خوش ترین خوش آمده بار دگر بیا!
تمام من برای تو تویی که جان من شدی
مهر در چهره ی مثل پری اش بسیار است ماه منظومه ی من مشتری اش بسیار است
زندگیاَم از روزی آغاز شد ؛ که دل به تو دادم ...
تو خوبِ مطلقی! من خوبها را با تو میسنجم ...
چی تو لباته که انقد لذیذه عشقم
دنبالِ خوش نشستنِ تاسم، ولی چه سود قانونِ مارپله چنان تخته نرد نیست...
جمعه یعنی: چند ساعت بیشتر تو آغوشت باشم ️️️
بخدا که تو دلیل حال خوب منى و حالى بهتر از کنار تو بودن سراغ ندارم... ️️️
-شنآسنآمہ رو بیخیال -محلِ تولّد من -آغوشِ گرم و پر مُحبّت توئہ ️️️
چشم هایت خلاصه ی دنیاست ️️️
بیا بہ هم قول بدیم... تمام تو برای تمام من برای ️️️
ترکیب مسکنها: -چشمات،صدات،بغلت
دنبال دلیلم که چرا دل به تو دادم دیوانه و درگیر همین حس عجیبم...
دلم بغل میخواهد از آنهایی که تاریخ انقضاء ندارد ... ️️️
بزرگی جهان را بیخیال، من آن چند وجبی درون سینه اَت را طلبه اَم
خنده هات دقیقا همون فرمولیه که من واسه ادامه زندگی بهش نیاز دارم