پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آه.../درازنای فاصله ها/کوتاه نمی آیند/از قدم هایی که/پرش وار/گذر کرده اند/از گذرگاه احساسم/و پریش احوال نموده اند/دنیای نهانم را!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
و فاصلهکوه در قابِ پنجره ، جا می کند...!...
کم کناین فاصله راقصه بغل میخواهد......
فاصله آزمودن دلهاست.......
از من تا حال خوب فقطیک تو فاصله است...
وقتی حصارِ فاصله ویران نمی شودتنها بخند و خاطره ها را مرور کن...
فاصله آزمون دلهاست.یا دلتنگ میشوییا فراموش.......
فاصله ای بینمان نیسترخ ب رخ در آینه ی خیالمیبی هیچ نقطه ی سیاهی...
بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاستو جهان مادر آبستن خط فاصله هاست...
از فاصله ها خسته، محتاج به آغوشمباید تو بلد باشی، بر سینه فشردن را...
در حسرت دیدار تو آواره ترینمهر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست...
من و تو ساحل و دریای همیم - اما نه!ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست...
فاصله ها هرگز دوست داشتن را کمرنگ نمیکنند...بلکه دلتنگی را بیشترمیکنند!...
کم کن این فاصله را قصه بغل می خواهد......
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از همپرده هایی ست که در قلب انار افتاده...
با فاصله ای امنکه آسیب نبینیبنشین و فقط شاهد ویرانی من باش......
یک نفر از پس این فاصله ها چشم براه است که بیایی ️...
این آه سینه سوز من دیوار سرد فاصله است...
فاصله شاید دلتنگی بیارهاما دل آدما رو به هم نزدیکتر میکنه......
این فاصله تقصیر من نبودآخردوستت دارم هایتبوی عبور می داد!...
عاجز فاصله ام ثانیه هم دل تنگی ست...
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم / گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست...
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست...
گره کور شنیدی ؟ دل من با دل توفاصله دور شنیدی ؟ تن من از تن تو...